Total search result: 75 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
hebdomad |
هفت هفته |
|
|
Search result with all words |
|
apprenticeship |
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند |
apprenticeships |
دوره کاراموزی در CL به هر نوع کاراموزی اطلاق میشود که ماجورنبوده یا اجرت ان از دو پاونددر هفته تجاوز نکند |
week |
هفته |
weeks |
هفته |
per |
برای هر ساعت یا روز یا هفته یا سال |
fetuses |
جنین بیش از هشت هفته حمل |
foetus |
جنین بیش از هشت هفته حمل |
foetuses |
جنین بیش از هشت هفته حمل |
weekends |
اخر هفته تعطیل اخر هفته |
weekend |
اخر هفته تعطیل اخر هفته |
midweek |
میان هفته |
embryo |
جنین کمتر از هشت هفته |
embryos |
جنین کمتر از هشت هفته |
weekday |
روز هفته |
weekdays |
روز هفته |
fair |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
fairer |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
fairest |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
fairs |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
Maundy Thursday |
پنجشنبه هفته عذاب ورنج عیسی |
weeklies |
هفته به هفته |
weekly |
هفته به هفته |
capacitor |
تا دو هفته نیرو فراهم کند. |
eight day |
هفته کوک |
f.service |
نمازمعمولی هفته |
fair market |
هفته بازار |
feria |
یکی از ایام هفته |
feria |
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته |
ferial |
مربوط بمیان هفته عیدی |
groundhog day |
روز دوم فوریه که بعقیده عوام اگرافتابی باشدنشانه انستکه اززمستان شش هفته مانده است و اگر ابری باشد نشانه اوایل بهار استwoodchuck |
inside of a week |
کمتر از یک هفته |
inside of a week |
در یک هفته کمتر |
last week |
هفته گذشته |
next week |
هفته گذشته |
nrxt monday |
دوشنبه این هفته |
passion week |
هفته پیش از رستاخیز مسیح |
passion week |
هفته مصیبت |
running days |
ایام هفته |
semimonthly |
دوهفته یکبار نشریه دو هفته یکبار |
semiweekly |
رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی |
sempiternal |
رخ دهنده دومرتبه در هفته نیم هفتگی |
this d. a week |
یک هفته از امروز |
to morrow week |
از فردا یک هفته |
triweekly |
هر سه هفته یکبار |
week day |
روز معمولی هفته |
week end |
اخر هفته |
weekender |
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود |
write me every week |
هر هفته برای من نامه بنویسید |
bank holiday |
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند |
A whole week |
یک هفته تمام |
Within the next few weeks . |
درعرض چند هفته آیند ؟ |
Every day of the week but Sundays. |
همه روز هفته غیر از یکشنبه ها |
Trade ( business ) is slack this week . |
این هفته بازار ( تجارت ) کساد است |
She comes here at least once a week . |
دست کم هفته ای یکبار اینجا می آید |
We stayed at the seaside for one week . |
یک هفته کنا ردریا ماندیم |
per week |
هر هفته |
What is the price per week? |
قیمت برای یک هفته چقدر است؟ |
What's the charge per week? |
اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟ |
for a week |
برای یک هفته |
I will be staying a few days |
من میخواهم یک هفته بمانم. |
a week |
یک هفته |
Weekend |
تعطیلات آخر هفته |
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. |
هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید. |
Can you watch the dog for us this weekend? |
آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟ |
one anxious week of waiting |
یک هفته انتظار با نگرانی |
at least four times a week |
کم کمش چهار بار در هفته |
They must give not less than 2 weeks' notice. |
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند. |
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . |
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] . |
Thank goodness |
خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند] |
Thank God it's Friday! [TGIF] |
خدا را شکر امروز جمعه است! [چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند] |
to borrow for ... weeks |
برای ... هفته قرض گرفتن |
I worked ten hours a day this week and my boss bit my head off for not doing my share of the work! |
من این هفته روزی ده ساعت کار کردم، اما رئیسم بخاطر کم کاری توبیخم کرد! |
I'm really looking forward to the weekend. |
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم. |
I had my car broken into last week. |
هفته پیش از ماشینم دزدی کردند. |
Partial phrase not found. |