Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (1 milliseconds)
English
Persian
banzai
هلهله شادی
plaudit
هلهله شادی
Other Matches
hurray
هلهله هلهله براوردن
jubilation
هلهله
yells
هلهله
hosanna
هلهله
yelling
هلهله
yelled
هلهله
yell
هلهله
applause
هلهله کردن
cheer
هلهله کردن
cheered
هلهله کردن
cheers
هلهله کردن
maffick
هلهله کردن
jobilate
هلهله کردن
acclaims
هلهله کردن
acclaiming
هلهله کردن
acclaimed
هلهله کردن
acclaim
هلهله کردن
jubilant
شادمان هلهله کننده
glee
شادی
airiness
شادی
gaiety
شادی
revelery
شادی
jubilation
شادی
pleasance
شادی
joyance
شادی
exultation
شادی
curvet
شادی
galas
شادی
gala
شادی
joyless
بی شادی
joys
شادی
caper
شادی
capers
شادی
rejoicings
شادی
capered
شادی
joy
شادی
rejoicing
شادی
jubilate
فریاد شادی
jubilees
روز شادی
jubilee
روز شادی
mirthfulness
شادی ونشاط
merriment
ابراز شادی
exultance
وجد و شادی
f.mirth
شادی جشن
high jinks
سروصدا و شادی
effervescence
طراوت و شادی
joie de vivre
زیست شادی
revelled
شادی کردن
breezy
شادی بخش
acclamation
تحسین و شادی
joys
شادی کردن
revels
شادی کردن
revelling
شادی کردن
reveling
شادی کردن
reveled
شادی کردن
revel
شادی کردن
joy
شادی کردن
joyously
از روی شادی
mirth
نشاط شادی
cock-a-hoop
شادی کنان
happiness
شادی خوشنودی
fool's paradise
شادی احمقانه
they returned in triumph
شادی کنان برگشتند
with rejoicings and embraces
با شادی و فریاد هورا
tragicomedies
دارای حزن و شادی
To be in raptures . To be overjoyed .
غرق در شادی بودن
tragicomedy
دارای حزن و شادی
ovations
شادی وسرور عمومی
exult
شادی کردن وجدکردن
exulted
شادی کردن وجدکردن
exulting
شادی کردن وجدکردن
exults
شادی کردن وجدکردن
carnival
کاروان شادی جشن
carnivals
کاروان شادی جشن
gleefully
از روی شادی و خوشحالی
elation
ترفیع سرفرازی شادی
ovation
شادی وسرور عمومی
capers
از روی شادی جست وخیزکردن
capered
از روی شادی جست وخیزکردن
caper
از روی شادی جست وخیزکردن
to be glad for somebody's sake
در شادی کسی سهیم شدن
whoopla
عیاشی و شادی پر سرو صدا
He was transported with joy.
از شادی درپوست نمی گنجید
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
to be psyched for somebody
[American E]
در شادی کسی سهیم شدن
to be pleased for somebody
در شادی کسی سهیم شدن
She was transported with joy .
شادی تمام وجودش را فرا گرفت
fly in the ointment
<idiom>
یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
gee whiz
<idiom>
بافریاد شادی خود رانشان دادن
jobilate
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
kirmess
جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
inequality operator
نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
mardi gras
سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.
هفته آینده کانال
[تلویزیون]
را برای قسمت دیگری از
{ساعت شادی}
تنظیم کنید.
Sophrosyne
وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoiced
شادی کردن وجد کردن
rejoices
شادی کردن وجد کردن
rejoicingly
شادی کنان وجد کنان
rejoice
شادی کردن وجد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com