Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
Other Matches
departure report
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
spot report
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
action report
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator
گزارش زایی گزارش گیری
report generator
گزارش ساز ایجادکننده گزارش
visualreport
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
mortar report
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
widely
در بسیاری موارد
application
موارد استعمال
casebooks
کتاب موارد
casebook
کتاب موارد
utilizations
موارد مصرف
utilisations
موارد مصرف
usages
موارد مصرف
applications
موارد استعمال
only in exceptional cases
فقط در موارد استثنائی
application of low to instances
تطبیق قانون با موارد
data item
موارد ذکرشده در اطلاعات
addressing
بدون نیاز به موارد خاص
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
hyphens
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphen
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
equalled
همانند
equaling
همانند
equaled
همانند
like
<adj.>
همانند
homologous
همانند
This compares to ...
همانند آن ...
equal
همانند
alike
همانند
equalling
همانند
identical
همانند
similiar
همانند
related
<adj.>
همانند
resembling
<adj.>
همانند
akin
<adj.>
همانند
alike
<adj.>
همانند
equals
همانند
similar
<adj.>
همانند
similar
همانند
in duly substantiated cases
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where justified
در موارد طبق مقررات اثبات شده
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
where there is a valid reason
در موارد طبق مقررات اثبات شده
simulation
همانند سازی
of kin
نزدیک همانند
to look like
همانند بودن
homological
همسان همانند
identic notes
یادداشتهای همانند
likes
نظیر همانند
liked
نظیر همانند
similar
همسان همانند
like
نظیر همانند
simulations
همانند سازی
group identification
همانند سازی گروهی
assimilates
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilating
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilate
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilated
تلفیق کردن همانند ساختن
assimilator
تحلیل برنده همانند سازنده
donnish
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
frost and kindred phenomena
یخ بندان وکیفیات طبیعی همانند انfreshman
monarchical
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
autogenesis
ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
hold court
<idiom>
همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
ttl
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
ethernet
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
genuinely
بطور اصل بطور بی ریا
improperly
بطور غلط بطور نامناسب
abusively
بطور ناصحیح بطور دشنام
indecorously
بطور ناشایسته بطور نازیبا
martially
بطور جنگی بطور نظامی
incisively
بطور نافذ بطور زننده
latently
بطور ناپیدا بطور پوشیده
account
گزارش
report
گزارش
reportage
گزارش
reported
گزارش
reports
گزارش
report generator
گزارش زا
recitetion
گزارش شز
reports
گزارش دادن به
internal report
گزارش داخلی
commentaries
گزارش رویداد
reports
گزارش دادن
commentary
گزارش رویداد
reported
گزارش دیدبانی
reported
گزارش دادن به
hot report
گزارش مهم
press report
گزارش خبری
journals
گزارش روزانه
return
گزارش رسمی
return
گزارش دادن
visualreport
گزارش بصری
viva report
گزارش شفاهی
viva voting
گزارش شفاهی
periodic report
گزارش دورهای
management report
گزارش مدیریت
journal
گزارش روزانه
reports
گزارش دیدبانی
quarterly report
گزارش سه ماهه
accident reporting
گزارش حادثه
report
گزارش دیدبانی
error report
گزارش خطا
edit line
خط گزارش وضعیت
account
اهمیت گزارش
report
گزارش دادن به
turn in
<idiom>
گزارش دادن
command report
گزارش فرماندهی
detailed report
گزارش مشروح
expertise
گزارش اهل فن
bruit
گزارش سروصدا
blue bell
گزارش بدرفتاری
minute
گزارش وقایع
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
annual report
گزارش سالانه
report
گزارش دادن
annual report
گزارش سالیانه
flash report
گزارش انی
final report
گزارش نهایی
blue bark
گزارش حرکت
reported
گزارش دادن
blue bell
گزارش جنایت
wrap up
گزارش خلاصه
survey report
گزارش بازرسی
returning
گزارش رسمی
report progarm generator
مولدبرنامه گزارش
to give forth
گزارش دادن
logs
گزارش سفرهواپیما
situation report
گزارش وضعیت
report progarm generator
تولیدبرنامه گزارش
report program
برنامه گزارش
story
روایت گزارش
report generation
تولید گزارش
actions
گزارش وضع
action
گزارش وضع
report generator
مولد گزارش
returns
گزارش رسمی
submit a report
گزارش دادن
returns
گزارش دادن
subemit a report
گزارش دادن
status report
گزارش وضعیت
technical report
گزارش فنی
returning
گزارش دادن
report file
فایل گزارش
school report
گزارش اموزشگاه
rpg
مولدبرنامه گزارش
returned
گزارش رسمی
reportable
گزارش دادنی
report writer
نویسنده گزارش
returned
گزارش دادن
report writer
گزارش نویسی
log
گزارش سفرهواپیما
reportable items
اقلام قابل گزارش
flash report
گزارش برق اسا
annual financial statement
گزارش مالی سالانه
contact report
گزارش اخذ تماس
draft report
گزارش نیمه نهایی
evaluation report
گزارش ارزیابی وضعیت
docking report
گزارش تعمیر ناو
snap report
گزارش فوری یا انی
According to the riport .
بقرار این گزارش
exception reporting
گزارش گیری مخصوص
reportedly
طبق گزارش یا شایعه
schedule report
گزارش زمانبندی شده
report of survey
گزارش تحقیقات یا بررسیها
aircraft accident report
گزارش سانحه هوایی
logs
گزارش سفرنامه کشتی
hearing
رسیدگی بمحاکمه گزارش
journal book
دفتر گزارش روزانه
logbook
گزارش روزانه سفرکشتی
misreport
اشتباه گزارش دادن
bills
گزارش جریان دعوی
bill
گزارش جریان دعوی
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
progress report
گزارش پیشرفت کار
weekly progress report
گزارش هفتگی کار
progress reporting
گزارش پیشرفت کار
log
گزارش سفرنامه کشتی
project technical report
گزارش فنی طرح
hearings
رسیدگی بمحاکمه گزارش
interim report
گزارش پیشرفت کار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com