Dictiornary-Farsi | همبستگی متقابل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
intercorrelation	همبستگی متقابل


Other Matches

counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
solidarity	همبستگی
togetherness	همبستگی
interdependence	همبستگی
correlation	همبستگی
sodality	همبستگی
correlation diagram	نمودار همبستگی
correlation curve	منحنی همبستگی
correlation energy	انرژی همبستگی
correlation factor	ضریب همبستگی
correlation matrix	ماتریس همبستگی
coefficient of correlation	ضریب همبستگی
correlation ratio	نسبت همبستگی
correlation time	زمان همبستگی
correlogram	همبستگی نگاشت
correlation ratio	بهر همبستگی
correlates	همبستگی داشتن
correlate	همبستگی داشتن
angular correlation	همبستگی زاویهای
autocorrelation	خود همبستگی
biological correlation	همبستگی زیستی
biserial correlation	همبستگی دو رشتهای
rbis	همبستگی دو رشتهای
canonical correlation	همبستگی بندادی
coaxial graphical correlation	همبستگی نموداری
correlation coefficient	ضریب همبستگی
correlating	همبستگی داشتن
solidarity	همکاری همبستگی
partial correlation	همبستگی جزئی
simple correlation	همبستگی ساده
pearsonian correlation	همبستگی پیرسون
positive correlation	همبستگی مثبت
adhesion	همبستگی توافق
product moment correlation	همبستگی گشتاوری
rand correlation	همبستگی رتبهای
rank correlation	همبستگی رتبهای
serial correlation	همبستگی پیاپی
serial correlation	همبستگی دوری
spurious correlation	همبستگی کاذب
tetrachoric correlation	همبستگی چهارخانه
triserial correlation	همبستگی سه رشتهای
part correlation	همبستگی پارهای
multiple correlation	همبستگی چندگانه
linear correlation	همبستگی خطی
economic integration	همبستگی اقتصادی
foot rule correlation	همبستگی سر انگشتی
ratio correlation	همبستگی نسبتی
index of correlation	شاخص همبستگی
integeration	تمامیت همبستگی
partial correlation	همبستگی سهمی
negative correlation	همبستگی منفی
negative correlation	همبستگی معکوس
point biserial correlation	همبستگی دو رشتهای نقطهای
coefficient of multiple correlation	ضریب همبستگی چندگانه
equation of continuity	معادله همبستگی جریان
nonlinear correlation	همبستگی غیر خطی
correlation measurement	اندازه گیری همبستگی
rt	ضریب همبستگی چهارخانه
rank difference correlation	همبستگی تفاوت رتبه ها
coeffecient of autocorrelation	ضریب خود همبستگی
index of multiple correlation	شاخص همبستگی چندگانه
correlating	وابسته همبستگی داشتن
multiple correlation	همبستگی چند متغیری
rpbis	همبستگی دو رشتهای نقطهای
canonical correlation	همبستگی دو سویه چندمتغیری
correlation analysis	تجزیه و تحلیل همبستگی
correlate	وابسته همبستگی داشتن
correlates	وابسته همبستگی داشتن
spearman rank correlation coefficient	ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن
kendall's rank correlation method	روش همبستگی رتبهای کندال
intercorrelation	همبستگی بین چند متغیر
ASEAN	مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
interactional	متقابل
reciprocative	متقابل
opposing	متقابل
mutual	متقابل
polar	متقابل
opposed	متقابل
correspounding	متقابل
countered	متقابل
counter	متقابل
reciprocal	متقابل
countering	متقابل
interactive	متقابل
cross check	بررسی متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
m	القاگری متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
logrolling	همکاری متقابل
interdependency	اتکاء متقابل
inter play	اثر متقابل
interrelation	رابطه متقابل
iteraction	عمل متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
counterpoise	سیم متقابل
counterpoise	وزنه متقابل
counterrevolution	انقلاب متقابل
countervailing credit	اعتبار متقابل
counterwork	عمل متقابل
cross action	دعوی متقابل
cross index	شاخص متقابل
cross purpose	قصد متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
cross-checking	بررسی متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
cross bill	شکایت متقابل
counterpawn	پیاده متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
interaction	عمل متقابل
counter offensive	حمله متقابل
reciprocal trading	مبادله متقابل
reciprocation	عمل متقابل
interaction	کنش متقابل
interaction	اثر متقابل
interplay	اثر متقابل
set off	دعوی متقابل
recriminations	اتهام متقابل
recrimination	تهمت متقابل
recrimination	اتهام متقابل
reciprocal	متقابل معکوس
transinformation	اگاهی متقابل
counter-measure	اقدام متقابل
counter-measures	اقدام متقابل
mutual	متقابل یا متقابله
cross-reference	ارجاع متقابل
mutual assistance	کمک متقابل
mutual characteristic	مشخصه متقابل
transfer characteristic	مشخصه متقابل
mutual consistency	سازگاری متقابل
mutual energy	انرژی متقابل
mutual inductance	القاگری متقابل
mutual induction	القای متقابل
mutual relationship	رابطه متقابل
mutual terms	شرایط متقابل
cross-reference	مراجعه متقابل
cross reference	ارجاع متقابل
intervisibility	دید متقابل
cross reference	مراجعه متقابل
opposite phase	فاز متقابل
reciprocal	عمل متقابل
counter credit	اعتبار متقابل
counter trade	تجارت متقابل
counter transference	انتقال متقابل
counteraction	اقدام متقابل
antitype	نوع متقابل
cross feed	خورد متقابل
counterattack	حمله متقابل
countering	ضربت متقابل
countered	ضربت متقابل
counterbid	پیشنهاد متقابل
reciprocity	عمل متقابل
back pressure	فشار متقابل
retaliation	عمل متقابل
counter claim	دعوی متقابل
recriminations	تهمت متقابل
counter attraction	کشش متقابل
counter gambit	گامبی متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
counter propaganda	تبلیغ متقابل
counter offer	پیشنهاد متقابل
counter offer	عرضه متقابل
counter purchase	خرید متقابل
counter current	جریان متقابل
counter	ضربت متقابل
counterclaim	دعوای متقابل
countermeasure	اقدام متقابل
countermeasures	اقدامات متقابل
counter offensive	پدافند متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
counter fire	اتش متقابل
countermine	توط ئه متقابل
proportional	متقابل یا هماهنگ
cross-check	بررسی متقابل
counterclaim	ادعای متقابل
interdependence	اتکاء متقابل
riposting	ضربه متقابل زدن
conversion transconductance	رسانایی متقابل وارون
coefficient of mutual induction	ضریب القای متقابل
compensation trading	داد و ستد متقابل
counteracted	عمل متقابل کردن
rebutting	جواب متقابل دادن
counteract	عمل متقابل کردن
retaliation	عکس العمل متقابل
riposte	ضربه متقابل زدن
interaction	عکس العمل متقابل
riposted	ضربه متقابل زدن
rebutted	جواب متقابل دادن
ripostes	ضربه متقابل زدن