Dictiornary-Farsi | همجنس خواهی اشکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار


Other Matches

inversion	همجنس خواهی
uranism	همجنس خواهی
homoerotism	همجنس خواهی
sapphism	همجنس خواهی
homosexuality	همجنس خواهی
inversions	همجنس خواهی
urning	در همجنس خواهی مردان
latent homosexuality	همجنس خواهی نهفته
sapphism	همجنس خواهی زنان
tribadism	همجنس خواهی فاعلی
faute de mieux	همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
l like like	بازبا باز کند همجنس با همجنس پرواز
Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
manifests	اشکار اشکار ساختن
manifest	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
manifesting	اشکار اشکار ساختن
congeneric	همجنس
cognate	همجنس
homosexuals	همجنس باز
homosexual	همجنس گرا
homosexuals	همجنس خواه
homosexual	همجنس خواه
gayest	همجنس خواه
homosexual	همجنس باز
homosexuals	همجنس گرا
isophilic	همجنس دوست
homogeneously	بطور همجنس
homogen	جزء همجنس
gayer	همجنس خواه
homosexuality	همجنس گرایی
consubstantiate	همجنس کردن
gay	همجنس خواه
assimilative	همجنس کننده
gays	همجنس خواه
biotype	ژنوتیپ همجنس
butch	همجنس باز
tribade	همجنس خواه فاعلی
of a piece with each other	ازسر هم همجنس یکدیگر
cannibals	جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibal	جانوری که همجنس خود را میخورد
homogen	گروه چند چیز همجنس
physalis	عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
stylolite	ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
holophytic	تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
toxicomania	سم خواهی
hebephilia	نوجوان خواهی
ephebophilia	جوان خواهی
amende honorable	پوزش خواهی
electron affinity	الکترون خواهی
willy nilly	خواهی نخواهی
willy-nilly	خواهی نخواهی
coprophilia	مدفوع خواهی
benevolence	خیر خواهی
zeal	خیر خواهی
blackmail	باج خواهی
nosophilia	بیماری خواهی
blackmails	باج خواهی
blackmailed	باج خواهی
blackmailing	باج خواهی
benevolence	نیک خواهی
amativeness	خاطر خواهی
illy	ازروی بد خواهی
oestrus	گشن خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
zoophily	حیوان خواهی
progressivism	ترقی خواهی
thou wilt go	خواهی رفت
estrus	گشن خواهی
zealotry	هوا خواهی
thanatomania	مرگ خواهی
Why dont you leave me alone?	از جان من چه می خواهی ؟
thou shalt go	خواهی رفت
will to power	قدرت خواهی
progressiveness	ترقی خواهی
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
abundancy motive	انگیزه فزون خواهی
apologise	عذر خواهی کردن
apologize	عذر خواهی کردن
to offer an apology	عذر خواهی کردن
liberalism	اصول ازادی خواهی
apologising	عذر خواهی کردن
apologizing	عذر خواهی کردن
supercilious	از روی خود خواهی
apologized	عذر خواهی کردن
apologised	عذر خواهی کردن
appealable	قابل پژوهش خواهی
polls	نظر خواهی کردن
polled	نظر خواهی کردن
poll	نظر خواهی کردن
Why do you want to know ? dont be nosy.	می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
public spiritedness	خیر خواهی مردم
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
royalistic	مبنی برسلطنت خواهی
apologizes	عذر خواهی کردن
Do you want some more food ?	بازهم غذا می خواهی ؟
apologises	عذر خواهی کردن
What the hell do you want?	چه زهر ماری می خواهی ؟
hypersexuality	فزون خواهی جنسی
generosity	خیر خواهی گشاده دستی
She is hopping mad .	چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
to play at	خواهی نخواهی اقدام کردن
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Having hardly arrived you want to. . .	هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
When in Rome, do as the Romans do! <proverb>	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
You seem to expect something for good measure !	مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You wI'll benefit by this book .	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .	اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.	اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
apparent	اشکار
inapparent	نا اشکار
semblable	اشکار
burning disgrace	اشکار
inevidence	اشکار
open-and-shut	اشکار
open	اشکار
plains	اشکار
opened	اشکار
plainest	اشکار
opens	اشکار
crying	اشکار
uncovered	اشکار
overt	اشکار
conspicuous	اشکار
out	اشکار
out-	اشکار
open and shut	اشکار
outed	اشکار
obvious	اشکار
explicit	اشکار
plainer	اشکار
plain	اشکار
flagrant	اشکار
clear	:اشکار
patenting	اشکار
clears	:اشکار
patents	اشکار
clearest	:اشکار
clearer	:اشکار
patented	اشکار
patent	اشکار
evident	اشکار
undisguised	اشکار بی تلبیس
reveal	اشکار کردن
let out	اشکار ساختن
public	عامه اشکار
revealed	اشکار کردن
manifest need	نیاز اشکار
manifestative	اشکار سازنده
manifester	اشکار کننده
market overt	بازار اشکار
revealed preference	ترجیح اشکار
revealed preference	رجحان اشکار
revealer	اشکار کننده
reveals	اشکار کردن
self evident	خود اشکار
signalled	اشکار مشخص
transpicuous	روشن اشکار
detects	اشکار کردن
visible	مرئی اشکار
bare	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
barer	ساده اشکار
bares	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
baring	ساده اشکار
detecting	اشکار کردن
detected	اشکار کردن
transpicuous	فرا اشکار
signaled	اشکار مشخص
signal	اشکار مشخص
explicit	اشکار صاف
to lay open	اشکار ساختن
to make known	اشکار ساختن
avowals	افهار اشکار
avowal	افهار اشکار
to reveal itself	اشکار شدن
detect	اشکار کردن
visible balance	تراز اشکار
opened	ازاد اشکار
axioms	حقیقت اشکار
unfolded	اشکار کردن
unfolding	اشکار کردن
evident to any one	نزدهمه اشکار
display	اشکار کردن
explicit behavior	رفتار اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
explicit cost	هزینه اشکار
manifestation	اشکار سازی
open	ازاد اشکار
decryption	اشکار سازی
amende honorable	عذرخواهی اشکار
opens	ازاد اشکار
conspicuous defect	عیب اشکار