Dictiornary-Farsi | همجنس خواهی فاعلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 122 (7 milliseconds)

English	Persian
tribadism	همجنس خواهی فاعلی


Other Matches

tribade	همجنس خواه فاعلی
homosexuality	همجنس خواهی
sapphism	همجنس خواهی
uranism	همجنس خواهی
homoerotism	همجنس خواهی
inversion	همجنس خواهی
inversions	همجنس خواهی
urning	در همجنس خواهی مردان
latent homosexuality	همجنس خواهی نهفته
sapphism	همجنس خواهی زنان
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
faute de mieux	همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
nominative	حالت فاعلی فاعلی
l like like	بازبا باز کند همجنس با همجنس پرواز
Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
nominative case	حالت فاعلی
subjectivity	فاعلی بودن
subjective	فاعلی خصوصی
intersubjective	چند فاعلی
active participial abjective	صفت اسم فاعلی
active participial abjective	اسم فاعلی که بطورصفات بکار رود
nominative subject	اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
cognate	همجنس
congeneric	همجنس
consubstantiate	همجنس کردن
gay	همجنس خواه
isophilic	همجنس دوست
gayer	همجنس خواه
gayest	همجنس خواه
gays	همجنس خواه
butch	همجنس باز
homogeneously	بطور همجنس
assimilative	همجنس کننده
homogen	جزء همجنس
biotype	ژنوتیپ همجنس
homosexuals	همجنس خواه
homosexual	همجنس باز
homosexual	همجنس خواه
homosexual	همجنس گرا
homosexuals	همجنس گرا
homosexuals	همجنس باز
homosexuality	همجنس گرایی
of a piece with each other	ازسر هم همجنس یکدیگر
cannibal	جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals	جانوری که همجنس خود را میخورد
homogen	گروه چند چیز همجنس
physalis	عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
holophytic	تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
stylolite	ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
toxicomania	سم خواهی
nosophilia	بیماری خواهی
oestrus	گشن خواهی
progressiveness	ترقی خواهی
progressivism	ترقی خواهی
Why dont you leave me alone?	از جان من چه می خواهی ؟
willy nilly	خواهی نخواهی
zoophily	حیوان خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
zealotry	هوا خواهی
will to power	قدرت خواهی
thou wilt go	خواهی رفت
thou shalt go	خواهی رفت
thanatomania	مرگ خواهی
willy-nilly	خواهی نخواهی
illy	ازروی بد خواهی
blackmailing	باج خواهی
blackmail	باج خواهی
amende honorable	پوزش خواهی
amativeness	خاطر خواهی
blackmailed	باج خواهی
benevolence	خیر خواهی
coprophilia	مدفوع خواهی
electron affinity	الکترون خواهی
ephebophilia	جوان خواهی
blackmails	باج خواهی
zeal	خیر خواهی
hebephilia	نوجوان خواهی
benevolence	نیک خواهی
estrus	گشن خواهی
apologises	عذر خواهی کردن
apologised	عذر خواهی کردن
Why do you want to know ? dont be nosy.	می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
liberalism	اصول ازادی خواهی
apologize	عذر خواهی کردن
poll	نظر خواهی کردن
Do you want some more food ?	بازهم غذا می خواهی ؟
abundancy motive	انگیزه فزون خواهی
What the hell do you want?	چه زهر ماری می خواهی ؟
polls	نظر خواهی کردن
supercilious	از روی خود خواهی
apologise	عذر خواهی کردن
to offer an apology	عذر خواهی کردن
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
apologizing	عذر خواهی کردن
apologizes	عذر خواهی کردن
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
public spiritedness	خیر خواهی مردم
apologized	عذر خواهی کردن
polled	نظر خواهی کردن
apologising	عذر خواهی کردن
royalistic	مبنی برسلطنت خواهی
appealable	قابل پژوهش خواهی
hypersexuality	فزون خواهی جنسی
She is hopping mad .	چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Having hardly arrived you want to. . .	هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟
generosity	خیر خواهی گشاده دستی
to play at	خواهی نخواهی اقدام کردن
When in Rome, do as the Romans do! <proverb>	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure !	مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .	اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
You wI'll benefit by this book .	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.	اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
invitations	وعده خواهی وعده گیری
invitation	وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone <proverb>	اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس