Dictiornary-Farsi | همجنس خواهی نهفته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 134 (7 milliseconds)

English	Persian
latent homosexuality	همجنس خواهی نهفته


Other Matches

sapphism	همجنس خواهی
inversion	همجنس خواهی
uranism	همجنس خواهی
inversions	همجنس خواهی
homoerotism	همجنس خواهی
homosexuality	همجنس خواهی
urning	در همجنس خواهی مردان
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
tribadism	همجنس خواهی فاعلی
sapphism	همجنس خواهی زنان
faute de mieux	همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
l like like	بازبا باز کند همجنس با همجنس پرواز
Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
bosomed	نهفته
cryptographic	نهفته
recessive	نهفته
latent	نهفته
latent structure	ساخت نهفته
heterophoria	لوچی نهفته
recessive genes	ژنهای نهفته
incubation	رشد نهفته
nulliplex inheritance	توارث نهفته
latent learning	یادگیری نهفته
latent roots	ریشههای نهفته
latent schizophrenia	اسکیزوفرنی نهفته
hidden figures test	ازمون شکلهای نهفته
incubation period	دوره رشد نهفته
latent dream content	محتوای نهفته رویا
embedded figures test	ازمون شکلهای نهفته
Theres many a true word spoken in jest . <proverb>	در هر مزای یقایقى نهفته است .
leprechaun	جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
cognate	همجنس
congeneric	همجنس
consubstantiate	همجنس کردن
biotype	ژنوتیپ همجنس
homogen	جزء همجنس
homogeneously	بطور همجنس
butch	همجنس باز
isophilic	همجنس دوست
homosexual	همجنس گرا
assimilative	همجنس کننده
homosexual	همجنس خواه
homosexual	همجنس باز
homosexuals	همجنس گرا
homosexuals	همجنس خواه
gay	همجنس خواه
homosexuals	همجنس باز
gayer	همجنس خواه
gayest	همجنس خواه
gays	همجنس خواه
homosexuality	همجنس گرایی
of a piece with each other	ازسر هم همجنس یکدیگر
tribade	همجنس خواه فاعلی
physalis	عروسک پس پرده و گلهای همجنس ان
homogen	گروه چند چیز همجنس
cannibal	جانوری که همجنس خود را میخورد
cannibals	جانوری که همجنس خود را میخورد
stylolite	ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
holophytic	تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
toxicomania	سم خواهی
a closed mouth catches no flies <proverb>	تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
progressiveness	ترقی خواهی
oestrus	گشن خواهی
nosophilia	بیماری خواهی
progressivism	ترقی خواهی
zealotry	هوا خواهی
willy nilly	خواهی نخواهی
Why dont you leave me alone?	از جان من چه می خواهی ؟
willy-nilly	خواهی نخواهی
zoophily	حیوان خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
will to power	قدرت خواهی
thou wilt go	خواهی رفت
thou shalt go	خواهی رفت
thanatomania	مرگ خواهی
zeal	خیر خواهی
ephebophilia	جوان خواهی
blackmailed	باج خواهی
blackmailing	باج خواهی
blackmails	باج خواهی
hebephilia	نوجوان خواهی
electron affinity	الکترون خواهی
blackmail	باج خواهی
estrus	گشن خواهی
coprophilia	مدفوع خواهی
amativeness	خاطر خواهی
benevolence	خیر خواهی
benevolence	نیک خواهی
illy	ازروی بد خواهی
amende honorable	پوزش خواهی
apologise	عذر خواهی کردن
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
apologising	عذر خواهی کردن
apologised	عذر خواهی کردن
What the hell do you want?	چه زهر ماری می خواهی ؟
appealable	قابل پژوهش خواهی
Why do you want to know ? dont be nosy.	می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
polls	نظر خواهی کردن
polled	نظر خواهی کردن
abundancy motive	انگیزه فزون خواهی
Do you want some more food ?	بازهم غذا می خواهی ؟
liberalism	اصول ازادی خواهی
public spiritedness	خیر خواهی مردم
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
apologizes	عذر خواهی کردن
apologized	عذر خواهی کردن
royalistic	مبنی برسلطنت خواهی
apologize	عذر خواهی کردن
apologizing	عذر خواهی کردن
supercilious	از روی خود خواهی
apologises	عذر خواهی کردن
to offer an apology	عذر خواهی کردن
hypersexuality	فزون خواهی جنسی
poll	نظر خواهی کردن
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟
to play at	خواهی نخواهی اقدام کردن
She is hopping mad .	چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Having hardly arrived you want to. . .	هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
generosity	خیر خواهی گشاده دستی
You seem to expect something for good measure !	مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do! <proverb>	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
You wI'll benefit by this book .	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .	اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
radicalism	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.	اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
invitation	وعده خواهی وعده گیری
invitations	وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone <proverb>	اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed.	هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد