| Total search result: 289 (4 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| to go along     | 
		همراه شدن   | 
		
	
		
		| to accompany     | 
		همراه شدن   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| unaccompanied     | 
		بدون همراه   | 
		
	
		
		| write     | 
		سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد   | 
		
	
		
		| write     | 
		سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد   | 
		
	
		
		| writes     | 
		سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد   | 
		
	
		
		| writes     | 
		سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد   | 
		
	
		
		| fax     | 
		کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است   | 
		
	
		
		| faxed     | 
		کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است   | 
		
	
		
		| faxes     | 
		کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است   | 
		
	
		
		| faxing     | 
		کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است   | 
		
	
		
		| incorrect     | 
		نادرست یا به همراه خطا   | 
		
	
		
		| desk     | 
		میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها   | 
		
	
		
		| desks     | 
		میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها   | 
		
	
		
		| attachment     | 
		فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود   | 
		
	
		
		| enhance     | 
		دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست   | 
		
	
		
		| enhanced     | 
		دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست   | 
		
	
		
		| enhances     | 
		دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست   | 
		
	
		
		| enhancing     | 
		دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست   | 
		
	
		
		utility       | 
		برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد   | 
		
	
		
		| shoot     | 
		جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن   | 
		
	
		
		| shoots     | 
		جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن   | 
		
	
		
		| smart     | 
		کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| smarted     | 
		کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| smarter     | 
		کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| smartest     | 
		کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| smarting     | 
		کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| smarts     | 
		کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| share     | 
		استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر   | 
		
	
		
		| shared     | 
		استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر   | 
		
	
		
		| shares     | 
		استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر   | 
		
	
		
		| wire     | 
		کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست   | 
		
	
		
		| wires     | 
		کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست   | 
		
	
		
		| document     | 
		نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید   | 
		
	
		
		| document     | 
		1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است   | 
		
	
		
		| documented     | 
		نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید   | 
		
	
		
		| documented     | 
		1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است   | 
		
	
		
		| documenting     | 
		نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید   | 
		
	
		
		| documenting     | 
		1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است   | 
		
	
		
		| mailbox     | 
		فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند   | 
		
	
		
		| mailboxes     | 
		فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند   | 
		
	
		
		| chaperone     | 
		شخصی که همراه خانمهای جوان میرود   | 
		
	
		
		| chaperone     | 
		همراه دختران جوان رفتن   | 
		
	
		
		| chaperones     | 
		شخصی که همراه خانمهای جوان میرود   | 
		
	
		
		| chaperones     | 
		همراه دختران جوان رفتن   | 
		
	
		
		| chaperons     | 
		شخصی که همراه خانمهای جوان میرود   | 
		
	
		
		| chaperons     | 
		همراه دختران جوان رفتن   | 
		
	
		
		| companies     | 
		گروهان همراه کسی رفتن   | 
		
	
		
		| companies     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| company     | 
		گروهان همراه کسی رفتن   | 
		
	
		
		| company     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| station     | 
		میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند   | 
		
	
		
		| stationed     | 
		میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند   | 
		
	
		
		| stations     | 
		میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند   | 
		
	
		
		| cantata     | 
		شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود   | 
		
	
		
		| cantatas     | 
		شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود   | 
		
	
		
		| convoy     | 
		همراه رفتن   | 
		
	
		
		| convoys     | 
		همراه رفتن   | 
		
	
		
		| female     | 
		استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند   | 
		
	
		
		| camp follower     | 
		اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند   | 
		
	
		
		| camp followers     | 
		اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند   | 
		
	
		
		| concomitant     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| quoting     | 
		خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد   | 
		
	
		
		| envelope     | 
		نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است   | 
		
	
		
		| envelopes     | 
		نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است   | 
		
	
		
		| punch     | 
		کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول   | 
		
	
		
		| punched     | 
		کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول   | 
		
	
		
		| punches     | 
		کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول   | 
		
	
		
		| oratorio     | 
		قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار   | 
		
	
		
		| oratorios     | 
		قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار   | 
		
	
		
		channel       | 
		واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند   | 
		
	
		
		| channeled     | 
		واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند   | 
		
	
		
		| channeling     | 
		واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند   | 
		
	
		
		| channelled     | 
		واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند   | 
		
	
		
		| channels     | 
		واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند   | 
		
	
		
		| record     | 
		لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها   | 
		
	
		
		communication       | 
		کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد   | 
		
	
		
		| ballet     | 
		اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک   | 
		
	
		
		| ballets     | 
		اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک   | 
		
	
		
		| redundant     | 
		حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد   | 
		
	
		
		| redundant     | 
		بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد   | 
		
	
		
		| attendant     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| attendant     | 
		همراه نگهبان کشیک   | 
		
	
		
		| attendants     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| attendants     | 
		همراه نگهبان کشیک   | 
		
	
		
		| along     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| participant     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| participants     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| companion     | 
		همراه همدم   | 
		
	
		
		| recorder     | 
		وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی   | 
		
	
		
		| recorders     | 
		وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی   | 
		
	
		
		| decision     | 
		دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد   | 
		
	
		
		| decisions     | 
		دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد   | 
		
	
		
		| attend     | 
		همراه بودن   | 
		
	
		
		| attending     | 
		همراه بودن   | 
		
	
		
		| attends     | 
		همراه بودن   | 
		
	
		
		| accompanied     | 
		همراه بودن   | 
		
	
		
		| accompanies     | 
		همراه بودن   | 
		
	
		
		accompany       | 
		همراه بودن   | 
		
	
		
		| escort     | 
		همراه بدرقه   | 
		
	
		
		| escorted     | 
		همراه بدرقه   | 
		
	
		
		| escorting     | 
		همراه بدرقه   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		attribute       | 
		هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است   | 
		
	
		
		| attributes     | 
		هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است   | 
		
	
		
		| attributing     | 
		هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است   | 
		
	
		
		| peer to peer network     | 
		شبکه همراه به همراه   | 
		
	
		
		| in company with     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| non concurrent     | 
		نا همراه   | 
		
	
		
		| accompanied by     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| secondary planet     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| comrade     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| acologte     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| on     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| mid     | 
		همراه با   | 
		
	
		
		| mid-     | 
		همراه با   | 
		
	
		
		| bundled     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| comrades     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| accompanying     | 
		همراه   | 
		
	
		
		| to fight with the enemy     | 
		همراه = با   | 
		
	
		
		| spasmodically     | 
		همراه با انقباضات   | 
		
	
		
		| spasmodic     | 
		همراه با انقباضات   | 
		
	
		
		| fraught     | 
		دارا همراه   | 
		
	
		
		| escorts     | 
		همراه بدرقه   | 
		
	
		
		| go along     | 
		همراه رفتن   | 
		
	
		
		| to come along     | 
		همراه امدن   | 
		
	
		
		| to keep company with     | 
		همراه بودن با   | 
		
	
		
		| unbundled     | 
		غیر همراه   | 
		
	
		
		| Accompanied by.  Together with .      | 
		به اتفاق (همراه )   | 
		
	
		
		| on one's coat-tails <idiom>     | 
		همراه کس دیگر   | 
		
	
		
		| sick headache     | 
		سردرد همراه با   | 
		
	
		
		| indiental music     | 
		موزیک همراه   | 
		
	
		
		| good luck to you     | 
		خدا به همراه   | 
		
	
		
		| accommpanying element     | 
		عنصر همراه   | 
		
	
		
		| accompanier     | 
		همراه مصاحب   | 
		
	
		
		| accompanying cargo     | 
		بار همراه   | 
		
	
		
		| accompanying fire     | 
		اتش همراه   | 
		
	
		
		| accompanying sound     | 
		صدای همراه   | 
		
	
		
		| associated sound     | 
		صدای همراه   | 
		
	
		
		| accompanying supplies     | 
		تدارکات همراه   | 
		
	
		
		| bon voyage     | 
		خدا به همراه   | 
		
	
		
		| come along with me     | 
		همراه من بیائید   | 
		
	
		
		| compeer     | 
		قرین همراه   | 
		
	
		
		| door bundle     | 
		بار همراه   | 
		
	
		
		| amaurotic idiocy     | 
		کانایی همراه با نابینایی   | 
		
	
		
		| kick boxing     | 
		بوکس همراه با لگد   | 
		
	
		
		| savate     | 
		بوکس همراه با لگد   | 
		
	
		
		| corps artillery     | 
		توپخانه همراه سپاه   | 
		
	
		
		| bitumen macadam     | 
		سنگریزی همراه با قیر   | 
		
	
		
		| participative     | 
		انبازی کننده همراه   | 
		
	
		
		| ice storm     | 
		طوفان همراه باتگرگ   | 
		
	
		
		| bundled software     | 
		نرم افزار همراه   | 
		
	
		
		| herewith     | 
		همراه این نامه   | 
		
	
		
		| to go along     | 
		همراه کسی رفتن   | 
		
	
		
		| to carry a watch     | 
		ساعت همراه داشتن   | 
		
	
		
		| to accompany     | 
		همراه کسی رفتن   | 
		
	
		
		| wave off     | 
		فرود همراه با سایش   | 
		
	
		
		| typhoons     | 
		توفان همراه با باران   | 
		
	
		
		| typhoon     | 
		توفان همراه با باران   | 
		
	
		
		| Bring your friend along.     | 
		دوستت را همراه بیاور   | 
		
	
		
		| japko chagi     | 
		ضربه پا همراه گرفتن پا   | 
		
	
		
		| chaperon     | 
		همراه دختران جوان رفتن   | 
		
	
		
		| door bundle     | 
		بار پرتابی همراه با چترباز   | 
		
	
		
		| aerial cartwheel     | 
		مارپیچ همراه با پرش وچرخش   | 
		
	
		
		| thundershower     | 
		رگبار همراه با رعد وبرق   | 
		
	
		
		| to cell phone     | 
		با تلفن همراه زنگ زدن   | 
		
	
		
		| to call on the cell phone     | 
		با تلفن همراه زنگ زدن   | 
		
	
		
		| dysuria     | 
		ادرار همراه با سوزش واشکال   | 
		
	
		
		| landing attack     | 
		تک همراه با پیاده شدن به ساحل   | 
		
	
		
		| hit it off with someone <idiom>     | 
		بهترین همراه با کسی داشتن   | 
		
	
		
		| RIFF     | 
		ماده بزرگ همراه ID RIFF.   | 
		
	
		
		| to go along     | 
		همراه رفتن همراهی کردن   | 
		
	
		
		| to bid a persong     | 
		به کسی خدابه همراه گفتن   | 
		
	
		
		| I have nothing to declare.     | 
		کالای گمرکی همراه ندارم.   | 
		
	
		
		| Nothing to declare     | 
		همراه نداشتن کالاهای گمرکی   | 
		
	
		
		| grand mal     | 
		صرع همراه با تشنج وغش   | 
		
	
		
		| thunderstorm     | 
		توفان همراه بااذرخش وصاعقه   | 
		
	
		
		| Goods to declare     | 
		همراه داشتن کالاهای گمرکی   | 
		
	
		
		| thunderstorms     | 
		توفان همراه بااذرخش وصاعقه   | 
		
	
		
		| sidestep traverse     | 
		صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو   | 
		
	
		
		| Do you have nothing to declare?     | 
		آیا کالای گمرکی همراه دارید؟   | 
		
	
		
		| rear takedown with outside singleleg byl     | 
		زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ   | 
		
	
		
		| real number     | 
		عددی که با بخش کسری همراه است .   | 
		
	
		
		| coloratura     | 
		خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند   | 
		
	
		
		| coloraturas     | 
		خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند   | 
		
	
		
		| callithump     | 
		رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق   | 
		
	
		
		| chaperon     | 
		شخصی که همراه خانمهای جوان میرود   | 
		
	
		
		| joint product offer     | 
		فروش یک کالا همراه با کالای دیگر   | 
		
	
		
		| knobstick     | 
		کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست   | 
		
	
		
		| multidimensional     | 
		تعداد آرایههای موازی به همراه عمق   | 
		
	
		
		| oxidative phosphorylation     | 
		فسفریل دار کردن همراه بااکسایش   | 
		
	
		
		| indiental music     | 
		ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد   | 
		
	
		
		| striptease     | 
		رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه   | 
		
	
		
		| sobs     | 
		همراه با سکسکه وبغض گریه کردن   | 
		
	
		
		| sobbed     | 
		همراه با سکسکه وبغض گریه کردن   | 
		
	
		
		| sob     | 
		همراه با سکسکه وبغض گریه کردن   | 
		
	
		
		| cell phone users while driving     | 
		کاربران تلفن همراه درحال رانندگی   | 
		
	
		
		| sobbing     | 
		همراه با سکسکه وبغض گریه کردن   | 
		
	
		
		| subscripted variable     | 
		عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود   | 
		
	
		
		| cash with order     | 
		پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع   | 
		
	
		
		conditivum       | 
		[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]   | 
		
	
		
		conditorium       | 
		[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]   | 
		
	
		
		| do [verb]     | 
		روی [فعلی که همراه می آید] تکیه میکند   | 
		
	
		
		| strophe     | 
		چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی   | 
		
	
		
		| milk leg     | 
		ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان   | 
		
	
		
		| fortis     | 
		دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی   | 
		
	
		
		| bug     | 
		خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند   | 
		
	
		
		| best rate of climb speed     | 
		سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است   | 
		
	
		
		| users     | 
		متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن   | 
		
	
		
		| bundled software     | 
		نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود   | 
		
	
		
		repeating key       | 
		روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد   | 
		
	
		
		| blizzards     | 
		باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد   | 
		
	
		
		| bugging     | 
		خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند   | 
		
	
		
		| bugs     | 
		خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند   | 
		
	
		
		| slapstick     | 
		نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا   | 
		
	
		
		| blizzard     | 
		باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد   | 
		
	
		
		| squire of dames     | 
		کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود   | 
		
	
		
		| user     | 
		متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن   | 
		
	
		
		| to play gooseberry     | 
		همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن)   | 
		
	
		
		| creptation     | 
		تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن   | 
		
	
		
		| process     | 
		ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه   | 
		
	
		
		| processes     | 
		ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه   | 
		
	
		
		| break-dancing     | 
		گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند   | 
		
	
		
		| forms     | 
		ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود   | 
		
	
		
		| form     | 
		ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود   | 
		
	
		
		| formed     | 
		ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود   | 
		
	
		
		| pinout     | 
		شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها   | 
		
	
		
		| crab     | 
		پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی   | 
		
	
		
		| crabs     | 
		پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی   | 
		
	
		
		cist       | 
		[قبر ماقبل تاریخ مانند جعبه که اغلب همراه با سنگ نشانه بود.]   | 
		
	
		
		| acid house     | 
		نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است   | 
		
	
		
		| multimedia     | 
		کامپیوتری که میتواند برنامههای چند رسانهای را اجرا کند. به همراه کارت صدا   | 
		
	
		
		| SIMD     | 
		معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد   | 
		
	
		
		| table     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| tables     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| tabling     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| tabled     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| We consider it a great honor to have you here with us tonight.     | 
		این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.   | 
		
	
		
		| technical escort     | 
		پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند   | 
		
	
		
		| IBM     | 
		کامپیوتر شخصی بر پایه IBM PC ولی به همراه درایو دیسک سخت داخلی و باس ISA   | 
		
	
		
		| covering letters     | 
		نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد   | 
		
	
		
		| covering letter     | 
		نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد   | 
		
	
		
		| full     | 
		کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.   | 
		
	
		
		| chassis     | 
		فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است   | 
		
	
		
		| antigone     | 
		دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد   | 
		
	
		
		| fullest     | 
		کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.   | 
		
	
		
		| chip     | 
		کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| chips     | 
		کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود   | 
		
	
		
		| ramdrive.sys     | 
		در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد   | 
		
	
		
		Gigantic Order       | 
		[شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]   | 
		
	
		
		| running spare     | 
		قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله   | 
		
	
		
		| shift click     | 
		ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید   | 
		
	
		
		| lead pony     | 
		اسب همراه اسب اصیل درسان دیدن بعد از مسابقه   | 
		
	
		
		| schizothymia     | 
		جنون همراه با خیال پرستی ومالیخولیا شبیه جنون جوانی   | 
		
	
		
		| multi part stationery     | 
		کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن   | 
		
	
		
		| encapsulation     | 
		دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر   | 
		
	
		
		| corrective maintenance     | 
		نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب   | 
		
	
		
		| unbundled software     | 
		نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست   | 
		
	
		
		chrome dyes       | 
		کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند   | 
		
	
		
		| electrothermal printer     | 
		چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود   | 
		
	
		
		accomodation line       | 
		قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است   | 
		
	
		
		Marasali       | 
		ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.]   | 
		
	
		
		arabesque [Eslimi]       | 
		طرح اسلیمی [الهام گرفته شده از شاخک ها و پیچک های درخت مو که کل متن را به همراه نگاره های دیگر فرا می گیرد.]   | 
		
	
		
		| discrimination instruction     | 
		دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.   | 
		
	
		
		| hexadecimal notation     | 
		سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F   | 
		
	
		
		| hex     | 
		سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F   | 
		
	
		
		| inflationary recession     | 
		رکود همراه باتورم تورم رکود   | 
		
	
		
		Dudley carpet       | 
		فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]   | 
		
	
		
		| macbinary     | 
		سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند   | 
		
	
		
		caucasus       | 
		منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است   | 
		
	
		
		| xt     | 
		صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند   | 
		
	
		
		Ladik prayer rug       | 
		قالیچه سجاده ای لادیک [این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]   | 
		
	
		
		| associated     | 
		شریک شدن همراه شدن   | 
		
	
		
		| associate     | 
		شریک شدن همراه شدن   | 
		
	
		
		| associates     | 
		شریک شدن همراه شدن   | 
		
	
		
		| associating     | 
		شریک شدن همراه شدن   | 
		
	
		
		Mamluk Carpets       | 
		فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]   | 
		
	
		
		| Internet     | 
		شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP   | 
		
	
		
		palmette       | 
		گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]   | 
		
	
		
		| unstart     | 
		انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است   | 
		
	
		
		Tianjan       | 
		شهر تیانجان [شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]   | 
		
	
		
		Imperial Silk Hunting Carpet       | 
		فرش شکارگاهی ابریشمی درباری [این فرش مربوط به قرن شانزده میلادی بوده و در زمینه حاشیه از صحنه های شکار به همراه گل های شاه عباسی و اسلیمی استفاده شده است.]   | 
		
	
		
		false selvage       | 
		شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]   | 
		
	
		
		Lambalo       | 
		لامبالو [این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]   | 
		
	
		
		| run duration     | 
		1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند   | 
		
	
		
		| to join company with somebody     | 
		به کسی ملحق شدن [همراه کسی شدن]   | 
		
	
		
		| basic issue items     | 
		وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده   | 
		
	
		
		pomegrenate design       | 
		طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]   | 
		
	
		
		rashwan medallion       | 
		ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]   | 
		
	
		
		| stagflation     | 
		تورم + رکود تورم همراه با رکود   |