English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
Other Matches
timers همزمانساز
timer همزمانساز
synchronizer همزمانساز
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
straightest عمودی
erect عمودی
erected عمودی
erecting عمودی
erects عمودی
perpendecular عمودی
straighter عمودی
straight عمودی
right حق عمودی
plumb line خط عمودی
vertical عمودی
plumb lines خط عمودی
perpendicular عمودی
righting حق عمودی
righted حق عمودی
lineal عمودی
on end عمودی
othogonal عمودی
upright عمودی
vertical axis محور عمودی
erectness حالت عمودی
apeak بحالت عمودی
apeak عمودی قائم
joint drain زهکش عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
vertical force نیروی عمودی
booms ستون عمودی
booming ستون عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical equity عدالت عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
boom ستون عمودی
boomed ستون عمودی
normal axis محور عمودی
linal descent وارث خط عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
plumbness حالت عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
out of the perpendicular غیر عمودی
orthotropism رویش عمودی
orthogonality حالت عمودی
portraint orientation تمایل عمودی
plumb شاقول عمودی
tap root ریشه عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
out of plumb غیر عمودی
off plmb غیر عمودی
lineal عمودی اجدادی
riser سیم عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical antenna انتن عمودی
normal force نیروی عمودی
normal force تلاش عمودی
perpendicularity حالت عمودی
vertical growth رشد عمودی
stringers تراورس عمودی
profiling برش عمودی
hammer-post تیر عمودی
crown-post تیرک عمودی
brise-soleil کرکره عمودی
brise-soleil پرده عمودی
door-post [تیر عمودی در]
nosediving فرود عمودی
nosedives فرود عمودی
nosedived فرود عمودی
stringer تراورس عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
profiled برش عمودی
profile برش عمودی
near vertical تقریبا عمودی
profiles برش عمودی
nosedive فرود عمودی
cliff صخره عمودی
aplomb حالت عمودی
vertical recording ضبق عمودی
verticality حالت عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
whip stall حرکت عمودی
y axis محور عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical integration ادغام عمودی
vertical merger ادغام عمودی
Y direction حرکت عمودی
cliffs صخره عمودی
erectly بطور ایستاده یا عمودی
vertical cliffs صخره های عمودی
gules خطوط موازی عمودی
munting الت عمودی پنجره
lucarne پنجره عمودی خوابگاه
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
stanchion میلههای عمودی ناو
taproot ریشه عمودی اصلی
Y coordinate مختصات بردار عمودی
y axis بردار عمودی گراف
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
vrc بررسی افزایش عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical tab جدول بندی عمودی
stairwell پله کان عمودی
hoop میله عمودی کروکه
stairwells پله کان عمودی
goalposts تیرک عمودی دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
jamb تیر عمودی چارچوپ
upright تیرک عمودی دروازه
jambs تیر عمودی چارچوپ
plumb : راست بطور عمودی
rudder مکان عمودی متحرک
rudders مکان عمودی متحرک
hoops میله عمودی کروکه
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
profiling نیمرخ برش عمودی
profiles نیمرخ برش عمودی
profile نیمرخ برش عمودی
profiled نیمرخ برش عمودی
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
flute [شیار عمودی روی ستون]
profiled برش عمودی تصویر جانبی
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
profile برش عمودی تصویر جانبی
sternpost تیر عمودی عقب کشتی
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
profiles برش عمودی تصویر جانبی
pitches چرخش عمودی وعرضی ناو
profiling برش عمودی تصویر جانبی
escoinson [گوشه تیر عمودی چارچوب]
chimney-jamb [تیر عمودی چارچوب دودکش]
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
axis برای مختصات عمودی در گراف
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
plumb عمق پیمودن عمودی قرار دادن
papers حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
y axis محور عمودی روی یک صفحه مختصات
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
simple shear دراین برش تنش عمودی وجودندارد
munnion جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
column خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
columns خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
durn [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
mullion جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
orientation جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
stick هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
springing teal تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
bollards تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
two-dimensional آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
escapement تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
bollard تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
rimrock صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
lofts زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
loft زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
hemstitch رشتههای نخ رابطورموازی قرار دادن ورشتههای عمودی را ازلای انهاگذراندن
rocket راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
rockets راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
lanternpinion چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
X Y مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
keystone distortion تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
over the shoulder bombing نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
columnar گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com