Dictiornary-Farsi | همزن سیمی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 92 (6 milliseconds)

English	Persian
wire beater	همزن سیمی


Other Matches

wire cloth	تور سیمی پارچه سیمی پرده سیمی
non rotating wire rope	طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
agitators	همزن
stirrer	همزن
stirrers	همزن
mixer	همزن
mixers	همزن
agitator	همزن
egg beater	همزن دستی
spiral beater	همزن مارپیچی
mixers	همزن امیزنده
mixer	همزن امیزنده
spiral agitator	همزن مارپیچی
stirring blade	تیغه همزن
stirring blade	پره همزن
stirring rod	میله همزن
teflon spin bar	میله همزن تفلونی
four blade beater	همزن چهار تیغه
magnetic stirrer	میله مغناطیسی همزن
spurtle	اسباب اتش همزن
mercury seal stirrer	همزن با هوابند جیوهای
beater ejector	دکمه تعویض سر همزن
stirrer hot plate	اجاق برقی همزن دار
stringed	سیمی
wiry	سیمی
three wire generator	دینام سه سیمی
backstop	حصار سیمی
open wire line	خط سیمی هوایی
wire ropes	طنابهای سیمی
wire rope	طناب سیمی
wirework	کارهای سیمی
wire netting	تور سیمی
wire hinge	لولای سیمی
wire gauze	توری سیمی
wire drag	لاروب سیمی
wire core	مغزی سیمی
tightwire	طناب سیمی
three wire system	دستگاه سه سیمی
open wire line	خط سیمی لخت
cable	طناب سیمی
greyhounds	غربال سیمی
hawsers	طناب سیمی
cabled	طناب سیمی
netting	تور سیمی
netting	شبکه سیمی
hawser	طناب سیمی
lang's lay wire rope	طناب سیمی یک سو
greyhound	غربال سیمی
stringed instruments	سازهای سیمی
wire netting	بافت توری سیمی
phantom circuit	مدار چهار سیمی
magnetic wire recording	ضبط صوت سیمی
beach matting	تور سیمی ساحلی
quadded cable	کابل چهار سیمی
griddle	غربال سیمی کارگران
plated wire memory	حافظه سیمی اندوده
griddles	غربال سیمی کارگران
phantomed cable	کابل چهار سیمی
sarrated wire rope	طناب سیمی دندانهای
screen	تور سیمی نصب کردن
screens	تور سیمی نصب کردن
screened	تور سیمی نصب کردن
phantoplex telegraphy	تلگراف چهار سیمی مرکب
screening, screenings	تور سیمی نصب کردن
string band	دسته موزیک سازهای سیمی
wire glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
omnibus wire	سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
cords	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screening, screenings	تور سیمی پنجره توری دار
wired glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
screens	تور سیمی پنجره توری دار
cord	سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
screened	تور سیمی پنجره توری دار
screen	تور سیمی پنجره توری دار
acoustic screen	تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
headstay	سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
viola d'amore	ویولون دارای 7 سیم زهی و 7 تار سیمی
trommel	غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
cable suspension bridge	پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
staple	سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
rope chaff	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
DC	روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
screening, screenings	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened	تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
the wind drowned the strigs	سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
Faraday cage	صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
wire matrix printer	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
pads	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad	ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت