Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 57 (4 milliseconds)
English	Persian
baroness	همسر بارون
baronesses	همسر بارون
Other Matches
barons	بارون
baron	بارون
baroness	بانوی بارون
barony	شان بارون
baronesses	بانوی بارون
baronage	املاک بارون
baronial	مربوط به بارون
barony	ملک یا قلمرو بارون
associated	همسر
consort	همسر
consorted	همسر
consorts	همسر
associate	همسر
fere	همسر
associates	همسر
associating	همسر
consorting	همسر
wife	همسر
partners	همسر
spouse	همسر
mates	همسر
mated	همسر
mate	همسر
spouses	همسر
partnering	همسر
partnered	همسر
partner	همسر
helpmate	دمساز همسر
monandry	یک همسر گزینی
Crown Princesses	همسر ولیعهد
prince consort	همسر شاهزاده
Crown Princess	همسر ولیعهد
monogamous	دارای یک همسر
spouses	همسر کردن
spouse	همسر کردن
partner	انباز همسر
desertion	ترک همسر
partnering	انباز همسر
partners	انباز همسر
match	لنگه همسر
matches	لنگه همسر
partnered	انباز همسر
monogamy	داشتن یک همسر
conjoin	همسر زوج
ambassadress	همسر سفیر
archduchess	همسر دوک اعظم
assorted	همه فن حریف همسر
She is a perfect wife .	یک همسر کامل است
mongamist	طرفدار داشتن یک همسر
She has been a good wife to him.	همسر خوبی برایش بوده
monogamist	مرد یا زنی که در ان واحدبیش یک همسر ندارد
dower	قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
to be a fifth wheel [to be in the way]	آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
polygamy	چند همسری چند همسر گزینی
pin money	وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com