English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
I'll get you all fixed up. همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
Other Matches
Shall I pour you a cup of tea? برایتان یک فنجان چای بریزم ؟
joined تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
and تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
conjunctions تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
alternation تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
either or operation تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
disjunction تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
tempers درست ساختن درست خمیر کردن
temper درست ساختن درست خمیر کردن
tempered درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
to beg your pardon معذرت می خواهم
i shall go خواهم رفت
i will go خواهم رفت
excuse me پوزش می خواهم
to beg your pardon پوزش می خواهم
i shall be خواهم بود
Please excuse me . عذرمی خواهم ( ببخشید )
I am thinking of your own good. من خو بی شما رامی خواهم
I want to take a couple of days off . یک ردوروز مرخصی می خواهم
I'd like to see Mr. ... من می خواهم آقای ... را ببینم.
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
he said گفت که خواهم امد
i will see sbout it من به ان رسیدگی خواهم کرد
willed فعل کمکی "خواهم "
he said he shoued go اوگفت خواهم رفت
he said i will come اوگفت خواهم امد
will فعل کمکی "خواهم "
wills فعل کمکی "خواهم "
he said گفت خواهم امد
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'll be at home today . امروز منزل خواهم بود
I dont know and I dont want to know . نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I would like to have something to drink . می خواهم گلویی تازه کنم
I ll pay him back in his own coin . حقش را کف دستش خواهم گذارد
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
No harm meant! نمی خواهم توهین کنم!
I'll look into the matter. من موضوع را دنبال خواهم کرد.
i beg your pardon پوزش میخواهم معذرت می خواهم
i will return his kindness مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i wish you happiness خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'd like to see Mr. ... من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I want my steak well done. می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I wI'll sign for him . من بجای اوامضاء خواهم کرد
No offence! نمی خواهم توهین کنم!
He owes me some money. از او پول می خواهم (طلب دارم )
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
I'll do that. من این کار را انجام خواهم داد.
I'd like to have a place of my own [to call my own] . من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I would like to [ undress] take off my clothes. من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
I will be instigating [initiating] legal proceedings. من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
i will speak to him about it در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
I'll think it over. در این خصوص فکر خواهم کرد.
i wish you a happy new year سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
with you بی پرده با شما سخن خواهم گفت
Don't let me keep you. نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
i will send him my book کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I don't want to say anything about that. من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
Talking of Europe ,please allow me … حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do that all by myself. من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I'll speak at length on this subject. دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I wI'll do it on my own responsibility . به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I want to look at old coins. من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
tomorow morning . I wI'll leavew for london. فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
You have to listen to me. شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
It makes me sick just thinking about it! وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
I wI'll go flat out to do it. بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
equality تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
One day I want to have a horse of my very own. روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
I wI'll gradually get used to it . یواش یواش عادت خواهم کرد
smack dab درست
perfected درست
incorrupt درست
perfect درست
legitimating درست
legitimates درست
right as a trivet درست
orthographically درست
legitimated درست
right as nails درست
legitimate درست
right as a trivet تن درست
indefectible درست
plain dealing درست
perfecting درست
by fits and starts درست
Am I not right?dont you agree with me ? درست می گه یا نه ؟
orthodox درست
exact درست
exacted درست
exacts درست
veracious درست
real <adj.> درست
proper درست
by the square درست
conscionable درست
perfects درست
in order درست
in a entireness of state درست
just درست
whole درست
straight درست
well advised درست
straighter درست
straightest درست
straightforward درست
entire درست
properly درست
righting درست
legitimately درست
suitable <adj.> درست
purposive <adj.> درست
purposeful <adj.> درست
purpose-built <adj.> درست
practical <adj.> درست
practicable <adj.> درست
correct درست
inviolate درست
utilitarian [useful] <adj.> درست
correcting درست
valid درست
functional <adj.> درست
corrects درست
useful <adj.> درست
sock درست
proper <adj.> درست
exact <adj.> درست
correct <adj.> درست
accurate [correct] <adj.> درست
right درست
truest درست
genuine درست
righted درست
truer درست
true درست
true <adj.> درست
clear درست
appropriate [for an occasion] <adj.> درست
exactly درست
integral درست
authentic درست
out-and-out درست
aright درست
clearer درست
clearest درست
accurate درست
incorrect نا درست
out and out درست
Quite [so] ! درست!
clears درست
convenient <adj.> درست
even هم درست
fair copies نسخه درست
fair copy نسخه درست
to set درست کردن
implications B درست باشند
inclusion B درست باشند
misbehaving درست رفتارنکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com