English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
English Persian
to boot <idiom> همچنین ،به علاوه
Other Matches
withil به علاوه علاوه بر این
as well as <idiom> به علاوه
special <adj.> علاوه
extras علاوه
extra- علاوه
extra علاوه
extra <adj.> علاوه
in addition to <prep.> به علاوه
alike <adv.> همچنین
all the same <adv.> همچنین
ditto <adv.> همچنین
likewise <adv.> به همچنین
not to mention ... <idiom> و همچنین ...
not to say ... <idiom> و همچنین ...
alike <adv.> به همچنین
all the same <adv.> به همچنین
ditto <adv.> به همچنین
in like manner <adv.> به همچنین
in like manner <adv.> همچنین
likewise <adv.> همچنین
as well as همچنین
eke همچنین
too همچنین
like wise همچنین
also همچنین
augment علاوه کردن
augmented علاوه کردن
what is more <adv.> علاوه بر این
additionally <adv.> علاوه بر این
in addition <adv.> علاوه بر این
augmenting علاوه کردن
augments علاوه کردن
aside from that <adv.> علاوه بر این
also [moreover] <adv.> علاوه بر این
forby <adv.> علاوه بر این
furthermore <adv.> علاوه بر این
further [moreover] <adv.> علاوه بر این
in a. to this علاوه براین
on top of this <adv.> علاوه بر این
coupled with this علاوه براین
over and above <adv.> علاوه بر این
moreover <adv.> علاوه بر این
beyond that <adv.> علاوه بر این
on top of that <adv.> علاوه بر این
on to <adv.> علاوه بر این
besides <adv.> علاوه بر این
therewith از ان بابت علاوه بر این
It isn't anything like her. او [زن] اصلا همچنین رفتاری ندارد.
pneusis دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
It is pretty(fairly)second rate. همچنین چیز مهمی نیست
to approach one another به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
There is no such number. همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
And whats more hes a lair. تازه (علاوه برهمه چیز ) دروغگوهم هست
to play with fire با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
to kindle با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
She is also a valued colleague. او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
wheel [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
paraphernalia دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
hi فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
vindictive damages مقدار غرامتی که دادگاه علاوه بر خسارت واقعی وارد برخواهان از خوانده به منظورتنبیه او وصول میکند
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
aliases نام دیگری که علاوه بر نام کاربر استفاده میشود
alias نام دیگری که علاوه بر نام کاربر استفاده میشود
capitalized expense هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
over stretched wrap نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
primary key [کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
equation of exchange همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
transitivity principle بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com