English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
There is no such number. همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
Other Matches
It isn't anything like her. او [زن] اصلا همچنین رفتاری ندارد.
Such a thing does not exist at all . چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
There is nothing to worry about. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There's no reason for concern. دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There is no reason to do something دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
There are not many amusements in this town. دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
There's no danger of that happening again. خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
There is no pleasure without pain . <proverb> هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
It is all over between them . They are thru with each other . بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Dialer امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
exchange cable کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
presumption hominis قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
telephone conversation گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
rug names اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
voice answer back یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
cleek چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
he is second to none دومی ندارد بالادست ندارد
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radio-telephones رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephone رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
an isaiah flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
as well as همچنین
eke همچنین
like wise همچنین
too همچنین
also همچنین
all the same <adv.> همچنین
not to say ... <idiom> و همچنین ...
ditto <adv.> به همچنین
alike <adv.> به همچنین
all the same <adv.> به همچنین
in like manner <adv.> به همچنین
likewise <adv.> به همچنین
not to mention ... <idiom> و همچنین ...
alike <adv.> همچنین
ditto <adv.> همچنین
in like manner <adv.> همچنین
likewise <adv.> همچنین
to boot <idiom> همچنین ،به علاوه
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
pneusis دم زنی [تنفس] [همچنین پزشکی]
It is pretty(fairly)second rate. همچنین چیز مهمی نیست
to approach one another به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to play with fire با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
to kindle با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
wheel [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
She is also a valued colleague. او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
trunk line خط تلفنی
telephonic تلفنی
telephone frequency بسامه تلفنی
wire-tapping گوشیازی تلفنی
call girls فاحشه تلفنی
call girl فاحشه تلفنی
telephone message پیام تلفنی
telephone message پیغام تلفنی
telephone conversation مکالمه تلفنی
telebrief هماهنگی تلفنی
telephone connection اتصال تلفنی
interphone system سیستم تلفنی
telephone communication ارتباط تلفنی
telephone subscriber مشترک تلفنی
wire-tap گوشیازی تلفنی
wire-tapped گوشیازی تلفنی
wire-tapped استراقسمع تلفنی
wire-tapping استراقسمع تلفنی
wire-tap استراقسمع تلفنی
wire net شبکه تلفنی
wire-taps استراقسمع تلفنی
telephone traffic ترافیک تلفنی
wire-taps گوشیازی تلفنی
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
wire-tapped وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-taps نهان گوشی تلفنی
radiotelephony مکالمه رادیو تلفنی
call meter کنتور مکالمات تلفنی
push to talk کلید مکالمه تلفنی
wire-tapping نهان گوشی تلفنی
wire-tapping وسیلهی استراقسمع تلفنی
wire-tapping استراقسمع تلفنی کردن
wire-tapped استراقسمع تلفنی کردن
log ضبط تماسهای تلفنی
logs ضبط تماسهای تلفنی
local subscriber مشترک تلفنی محلی
duplex telephony گفت و شنود تلفنی
telebrief تماس مستقیم تلفنی
wide area telephone service سرویس تلفنی گسترده
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
wire-tap نهان گوشی تلفنی
wire-tap استراقسمع تلفنی کردن
wire-tap وسیلهی استراقسمع تلفنی
phantom circuit مدار دو خطه تلفنی
duplex telephony مکالمه تلفنی دو طرفه
wire-tapped نهان گوشی تلفنی
international telephone circuit خط تلفنی بین المللی
wire-taps استراقسمع تلفنی کردن
wire-taps وسیلهی استراقسمع تلفنی
line termination circuit مدار مشترک تلفنی
telephone modal distance مسافت مکالمه تلفنی
telephone switching technique اصول اتصالات تلفنی
hi فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
hot lines خط تلفنی بیست و چهار ساعته
telephone repeater valve لامپ تقویت کننده تلفنی
trunk call اتصال تلفنی بین دومشترک
trunk calls اتصال تلفنی بین دومشترک
hot line خط تلفنی بیست و چهار ساعته
telephone directories دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
telephone directory دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
toll calls مخابره تلفنی خارج شهری
toll call مخابره تلفنی خارج شهری
loggers وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
tele communication مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
ring off قطع کردن تلفن یا مکالمه تلفنی
logger وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
cross fire تداخل دومکالمه تلفنی یا تلگرافی باهم
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
I'm putting you through now. شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
ex-directory تلفنی که شمارهی آن در کتابچهی تلفن داده نشده
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
ren شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
hang-ups ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang up ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
fcc شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
phonopore اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
telephony سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
vab یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
over stretched wrap نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
individuation وجود
personalities وجود
personality وجود
in spite با وجود
neer do well or well پی وجود
presence وجود
entity وجود
existences وجود
being وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding . با وجود
existence وجود
entities وجود
despite با وجود
there is no limit to it حد ندارد
there is no style about her ندارد
flicker free ی ندارد
it does not weigh with me ندارد
he is not of that stamp را ندارد
in spite of that با وجود این
drink hail گوارای وجود
Despite the fact that… با وجود اینکه
d. of constitution نازکی وجود
system اصول وجود
systems اصول وجود
self assertiveness ابراز وجود
from the bottom of one's heart <idiom> از اعماق وجود
begetter وجود اور
d. constitution وجود نازک
universe عالم وجود
regardless با وجود علیرغم
exist وجود داشتن
individuality وجود فردی
exists وجود داشتن
nonetheless بااین وجود
essence وجود ماهیت
existed وجود داشتن
none the less با وجود این
facts وجود مسلم
fact وجود مسلم
to be there وجود داشتن
non ego غیر وجود
body and soul <idiom> با تمام وجود
persons وجود ذات
pre existence تقدم وجود
person وجود ذات
preexistence تقدم وجود
pantheist معتقدبوحدت وجود
be وجود داشتن
viruses وجود دارد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com