English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (8 milliseconds)
English Persian
go steady <idiom> همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
Other Matches
stipulate قرارگذاشتن
stipulates قرارگذاشتن
stipulating قرارگذاشتن
to make an arrangement قرارگذاشتن
pre arrange قبلا قرارگذاشتن
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
evergreens همیشه سبز همیشه بهار
evergreen همیشه سبز همیشه بهار
everblooming همیشه بهار همیشه شکوفا
broadsides بایک شلیک
nemine contradicen te بایک زبان
single address بایک نشانی
broadside بایک شلیک
with one voice بایک زبان متفقا
epistrophe ختم چندجمله بایک کلمه
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
too many irons in the fire <idiom> بایک دست چند هندوانه بلند کردن
single ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
despotic network شبکهای که بایک ساعت یکنواخت و کنترل میشود
commensurably چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
eliza برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
hermaphroditus پسر هرمس وافرودیت که وقتی در اب تنش را می شست بایک حوری دریایی متصل و دارای یک بدن شد
hen and chickens همیشه بهار همیشه بهار باغی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
match foursome مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
at all times همیشه
everywhen همیشه
alway همیشه
for evermore همیشه
any time <adv.> همیشه
eer همیشه
at any time <adv.> همیشه
incessantly همیشه
frequenter همیشه رو
for ever and aday همیشه
ay همیشه
evermore همیشه
ever- همیشه
ever همیشه
year in year out همیشه
anytime <adv.> همیشه
sempre همیشه
at all hours <adv.> همیشه
ayŠaye همیشه
always همیشه
once and for all <idiom> برای همیشه
perpetuity برای همیشه
infinite time برای همیشه
stills راکد همیشه
eternity برای همیشه
forever and a day <idiom> برای همیشه
aeon برای همیشه
insenescible همیشه جوان
immortality برای همیشه
immortally تا جاودان همیشه
as ever مانند همیشه
sinedie برای همیشه
eternality برای همیشه
ad infinitum برای همیشه
forever برای همیشه
foreverness برای همیشه
for good برای همیشه
love lies bleeding گل همیشه بهار
forever برای همیشه
marigold گل همیشه بهار
evermore برای همیشه
permafrost همیشه یخبسته
residents که همیشه درکامپیوتراست
resident که همیشه درکامپیوتراست
tippling همیشه نوشیدن
tipples همیشه نوشیدن
tippled همیشه نوشیدن
tipple همیشه نوشیدن
stillest راکد همیشه
on tap <adj.> همیشه در دسترس
stiller راکد همیشه
still راکد همیشه
marigolds گل همیشه بهار
as usual مانند همیشه
sempiternity برای همیشه
calendula گل همیشه بهار
dead load همیشه بار
ay برای همیشه
amaranth همیشه بهار
adinfinitum برای همیشه
i have got him on my brain همیشه به اوفکر میکنم
I always stick to my word. من همیشه سر حرفم می ایستم
chucker پرتابگر همیشه خطازن
i always photograph badly عکس من همیشه بد در می اید
at someone's beck and call <idiom> همیشه آماده پذیرایی
for good <idiom> برای همیشه ،پایدار
for keeps <idiom> تا ابد ،برای همیشه
japanese andromeda بوته همیشه سبزاسیایی
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
evergreen trees درختان همیشه سبز
panicky person آدم همیشه نگران و دلواپس
never to be at a loss for an answer همیشه حاضر جواب بودن
The shell does not always contain a pearl. <proverb> همیشه در صدف گوهر نباشد .
nervous Nelly آدم همیشه نگران و دلواپس
as ... as ever <adv.> آنطور ... مثل همیشه [سابق]
jitterbug آدم همیشه نگران و دلواپس
to pledge one's troth قول همیشه وفادار را دادن
to get straight A's همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
temporarily برای زمان مشخص یا نه همیشه
abjure برای همیشه ترک گفتن
abjured برای همیشه ترک گفتن
abjures برای همیشه ترک گفتن
abjuring برای همیشه ترک گفتن
she always had her way همیشه موافق میل اوعمل می شد
perennially بطور ماندگاریا دائمی همیشه
non scrollable که همیشه نمایش داده میشود.
exceptional متفاوت ونه مثل همیشه
Sara always wanted a puppy. سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
I always fulfil my promises . من همیشه به قولم عمل می کنم
cast the first stone <idiom> همیشه آماده جنگیدن است
He always gives in to his wife. همیشه تسلیم زنش است
to always look for things to find fault with همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
couch potato کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there. او همیشه آنجا زندگی کرده است.
I am always ready to help my friends. همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
A bad workman always blames his tools. <proverb> کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
She is always making trouble for her friends. همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
eager beaver <idiom> شخص همیشه داوطلب کار اضافه
give someone the benefit of the doubt <idiom> همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
on tap <adj.> همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
It is yours for keeps . این برای همیشه پیش خودت باشد
date افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
dates افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
solids خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
danger warning level مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
he is always a little peculiar او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to always find something to gripe about همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
He is trying to prove himself all the time. او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
permanently انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
He's always moaning that we use too much electricity. او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
douglas fir یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
hot سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
tout temps prist تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
Better late than never. <proverb> آهسته برو همیشه برو.
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com