Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
insenescible
همیشه جوان
Other Matches
yonker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox
جوان ژیگولو جوان جلف
princock
جوان ژیگولو جوان جلف
evergreens
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen
همیشه سبز همیشه بهار
hen and chickens
همیشه بهار همیشه بهار باغی
lass
زن جوان
youth
جوان
youths
جوان
beardless
جوان
adolescents
جوان
callan
جوان
frying
جوان
fry
جوان
fries
جوان
dells
زن جوان
lasses
زن جوان
dell
زن جوان
younger
جوان
young persons
جوان
juvenescent
نو جوان
yoth
جوان
molls
زن جوان
callant
جوان
moll
زن جوان
adolescent
جوان
young
جوان
gigolos
جوان جلف
rejuvenation
جوان سازی
swain
جوان روستایی
gigolo
جوان جلف
to die young
جوان مردن
puss
دخترک زن جوان
yong lion
شیر جوان
trull
دختر جوان
young smith
اسمیت جوان
youngish
نسبتا جوان
youngish
جوان وار
nags
اسب جوان
nagged
اسب جوان
nag
اسب جوان
young and old
پیر و جوان
boyo
پسربچه جوان
ephebophilia
جوان خواهی
peachick
جوان خودفروش
punks
جوان ولگرد
punk
جوان ولگرد
snot
جوان گستاخ
playboys
جوان دخترباز
playboys
جوان عیاش
playboy
جوان دخترباز
playboy
جوان عیاش
youthful
جوان باطراوت
young population
جمعیت جوان
lionet
شیر جوان
floozy
زن جوان بوالهوس
immature soil
خاک جوان
juvenescent
جوان شونده
beau
جوان شیک
juvenescent
تازه جوان
rejuvenesce
دوباره جوان شدن
youths
شباب شخص جوان
filly
دختر شوخ و جوان
fillies
دختر شوخ و جوان
young turk
افسر جوان افراطی
cora
[سر ستونی در شکل زن جوان]
juvenescence
حالت جوان شدن
yoth
شخص جوان جوانمرد
agerasia
پیر جوان نما
[be]
no chicken
دیگر جوان نبودن
to wear one's years well
خوب ماندن جوان
hooligan
جوان اوباش صفت
sow
ماده خوک جوان
skipjack
جوان ژیگولووخود نما
rejuvenation
دوباره جوان سازی
rejuvenate
دوباره جوان کردن
rejuvenated
دوباره جوان کردن
sowed
ماده خوک جوان
rejuvenates
دوباره جوان کردن
rejuvenating
دوباره جوان کردن
sows
ماده خوک جوان
rejuveoize
دوباره جوان کردن
hooligans
جوان اوباش صفت
youth
شباب شخص جوان
rejuveoize
دوباره جوان شدن
incessantly
همیشه
at all times
همیشه
ay
همیشه
ayŠaye
همیشه
year in year out
همیشه
frequenter
همیشه رو
alway
همیشه
for evermore
همیشه
sempre
همیشه
everywhen
همیشه
eer
همیشه
for ever and aday
همیشه
at any time
<adv.>
همیشه
at all hours
<adv.>
همیشه
anytime
<adv.>
همیشه
any time
<adv.>
همیشه
ever
همیشه
evermore
همیشه
ever-
همیشه
always
همیشه
cocotte
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
maids
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
chaperon
همراه دختران جوان رفتن
chaperon
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons
همراه دختران جوان رفتن
chaperons
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
johnny
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
junker
جوان نجیب زاده المانی
He is not young anymore.
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
chaperone
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperone
همراه دختران جوان رفتن
gill flirt
زن جوان سبک وهرزه دخترول
chaperones
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperones
همراه دختران جوان رفتن
yuppies
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
sylphid
زن جوان وزیبا وباریک اندام
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
sweetbread
تیموس حیوانات جوان دنبلان
You are 5 years younger than me.
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
spring chicken
<idiom>
شخص جوان (بصورت منفی)
narcissus
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
maid
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
She doesnt like that young man.
از آن جوان خوشش نمی آید
macaroni
ماکارونی جوان خارج رفته
yuppie
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
ad infinitum
برای همیشه
on tap
<adj.>
همیشه در دسترس
forever and a day
<idiom>
برای همیشه
once and for all
<idiom>
برای همیشه
perpetuity
برای همیشه
sinedie
برای همیشه
eternity
برای همیشه
sempiternity
برای همیشه
immortality
برای همیشه
infinite time
برای همیشه
foreverness
برای همیشه
forever
برای همیشه
aeon
برای همیشه
love lies bleeding
گل همیشه بهار
eternality
برای همیشه
as ever
مانند همیشه
immortally
تا جاودان همیشه
stillest
راکد همیشه
dead load
همیشه بار
stiller
راکد همیشه
stills
راکد همیشه
tippled
همیشه نوشیدن
tippling
همیشه نوشیدن
amaranth
همیشه بهار
resident
که همیشه درکامپیوتراست
tipples
همیشه نوشیدن
calendula
گل همیشه بهار
ay
برای همیشه
as usual
مانند همیشه
still
راکد همیشه
marigolds
گل همیشه بهار
adinfinitum
برای همیشه
forever
برای همیشه
tipple
همیشه نوشیدن
for good
برای همیشه
permafrost
همیشه یخبسته
residents
که همیشه درکامپیوتراست
evermore
برای همیشه
marigold
گل همیشه بهار
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuzz
ریش تازه جوان کرکی شدن
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
greensick
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
YWCAs
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCA
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
have an old head on young shoulders
<idiom>
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
oaks
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
hidden momentum of population growth
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
an unlicked cub
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
adonic
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
I always stick to my word.
من همیشه سر حرفم می ایستم
for keeps
<idiom>
تا ابد ،برای همیشه
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
i always photograph badly
عکس من همیشه بد در می اید
japanese andromeda
بوته همیشه سبزاسیایی
chucker
پرتابگر همیشه خطازن
i have got him on my brain
همیشه به اوفکر میکنم
positive definite matrix
ماتریس همیشه مثبت
evergreen trees
درختان همیشه سبز
for good
<idiom>
برای همیشه ،پایدار
interplant
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
hope chest
جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
adonis
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
duenna
زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com