Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
همیشه در صدف گوهر نباشد .
Other Matches
to inlay gems in anything
چیزیرا گوهر نشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
evergreens
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen
همیشه سبز همیشه بهار
consubstantial
هم گوهر
consubstantiation
هم گوهر
nature
گوهر
natures
گوهر
gemmy
پر گوهر
jewel
گوهر
navigating
گوهر
navigates
گوهر
gems
گوهر
gem
گوهر
jewels
گوهر
essence
گوهر
navigate
گوهر
navigated
گوهر
homoousian
هم گوهر
gemmed
گوهر نشان
gemmy
گوهر مانند
a rare bird
گوهر نایاب
precious stones
گوهر ها جواهرات
gemologist
گوهر شناس
sparkler
گوهر درخشان
sparklers
گوهر درخشان
studded with gems
گوهر نشان
matrix or matrices
قرارگاه گوهر
inlaid with gems
گوهر نشان
instarred with gems
گوهر نشان
lowborn
بد گوهر پست
jeweler
گوهر فروش
logie
روی گوهر نما
inlaying
گوهر نشان کردن
inlay
گوهر نشان کردن
inlays
گوهر نشان کردن
hen and chickens
همیشه بهار همیشه بهار باغی
jewels
با گوهر اراستن مرصع کردن
jewel
با گوهر اراستن مرصع کردن
inlayer
مرصع ساز گوهر نشان
gemmological
مربوط به علم گوهر شناسی
gemological
مربوطبه علم گوهر شناسی
pyrope
هر نوع گوهر برنگ قرمز روشن
Why do you cast pearls before the swine.
<proverb>
گوهر خود پیش خوک مینداز.
to inlay anything with gems
چیزیرا گوهرنشان کردن گوهر در چیزی نشاندن
at least
هیچ نباشد
to be on the safe side
باقی نباشد
unrepresentative
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
pennyweight
سنگ گوهر فروشان که برابر است با 71555/1گرم و نشان اختصاری
For all we know he may be living .
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
not too expensive
خیلی گران نباشد.
inadmissibly
چنانکه روایاجایز نباشد
low priority work
کاری که مهم نباشد
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
to not give a stuff about something
[British E]
برایشان اصلا مهم نباشد.
extraneously
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
to not give a toss about something
[British E]
برایشان اصلا مهم نباشد.
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
to not give a hoot in hell for something
برایشان اصلا مهم نباشد.
unless otherwise agreed
اگر توافق دیگری نباشد
square peg in a round hole
<idiom>
شخصی که مناسب کاری نباشد
inexpressively
چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly
چنانکه دفاع بردار نباشد
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
right out
<idiom>
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
rigid
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
other things being equal
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
illegal
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
null
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
relevantly
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
capital expenditure
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
poll degree
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
i speak under correction
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
no man's land
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
factory
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
If anything ,it is more expensive.
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
factories
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
an insolvent estate
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a smeg about something
[British E]
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
machine address
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
figures
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
to not give a shit about something
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
She is forty if a day .
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
figuring
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
gentelmen's agreement
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
to not give a damn about something
[somebody]
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
eer
همیشه
ayŠaye
همیشه
always
همیشه
ay
همیشه
any time
<adv.>
همیشه
frequenter
همیشه رو
anytime
<adv.>
همیشه
at any time
<adv.>
همیشه
at all hours
<adv.>
همیشه
for ever and aday
همیشه
at all times
همیشه
for evermore
همیشه
sempre
همیشه
evermore
همیشه
year in year out
همیشه
incessantly
همیشه
ever-
همیشه
ever
همیشه
everywhen
همیشه
alway
همیشه
What You See Is All You Get
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
once and for all
<idiom>
برای همیشه
ad infinitum
برای همیشه
foreverness
برای همیشه
sinedie
برای همیشه
immortally
تا جاودان همیشه
love lies bleeding
گل همیشه بهار
on tap
<adj.>
همیشه در دسترس
forever and a day
<idiom>
برای همیشه
insenescible
همیشه جوان
for good
برای همیشه
stiller
راکد همیشه
tipple
همیشه نوشیدن
ay
برای همیشه
as usual
مانند همیشه
tippled
همیشه نوشیدن
tipples
همیشه نوشیدن
amaranth
همیشه بهار
tippling
همیشه نوشیدن
adinfinitum
برای همیشه
resident
که همیشه درکامپیوتراست
residents
که همیشه درکامپیوتراست
permafrost
همیشه یخبسته
evermore
برای همیشه
still
راکد همیشه
sempiternity
برای همیشه
immortality
برای همیشه
stillest
راکد همیشه
marigold
گل همیشه بهار
aeon
برای همیشه
eternality
برای همیشه
infinite time
برای همیشه
dead load
همیشه بار
forever
برای همیشه
forever
برای همیشه
as ever
مانند همیشه
marigolds
گل همیشه بهار
eternity
برای همیشه
stills
راکد همیشه
calendula
گل همیشه بهار
perpetuity
برای همیشه
lithoglyptics
کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
unpriced
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
unformatted
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchase
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
purchases
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
lapped
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
purchased
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
positive definite matrix
ماتریس همیشه مثبت
japanese andromeda
بوته همیشه سبزاسیایی
for keeps
<idiom>
تا ابد ،برای همیشه
I always stick to my word.
من همیشه سر حرفم می ایستم
chucker
پرتابگر همیشه خطازن
i have got him on my brain
همیشه به اوفکر میکنم
i always photograph badly
عکس من همیشه بد در می اید
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
evergreen trees
درختان همیشه سبز
for good
<idiom>
برای همیشه ،پایدار
panicky person
آدم همیشه نگران و دلواپس
to pledge one's troth
قول همیشه وفادار را دادن
never to be at a loss for an answer
همیشه حاضر جواب بودن
nervous Nelly
آدم همیشه نگران و دلواپس
go steady
<idiom>
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
jitterbug
آدم همیشه نگران و دلواپس
to get straight A's
همه درسها را
[همیشه]
۲۰ گرفتن
Sara always wanted a puppy.
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
as ... as ever
<adv.>
آنطور ... مثل همیشه
[سابق]
to always look for things to find fault with
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
non scrollable
که همیشه نمایش داده میشود.
perennially
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
she always had her way
همیشه موافق میل اوعمل می شد
exceptional
متفاوت ونه مثل همیشه
He always gives in to his wife.
همیشه تسلیم زنش است
abjure
برای همیشه ترک گفتن
abjured
برای همیشه ترک گفتن
abjures
برای همیشه ترک گفتن
I always fulfil my promises .
من همیشه به قولم عمل می کنم
abjuring
برای همیشه ترک گفتن
temporarily
برای زمان مشخص یا نه همیشه
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
couch potato
کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there.
او همیشه آنجا زندگی کرده است.
I am always ready to help my friends.
همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
She is always making trouble for her friends.
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com