English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (8 milliseconds)
English Persian
immediately next door <adv.> همین جنبی
Other Matches
There is the rub . گیر کار همین جاست (همین است )
lateral جنبی
bypass جنبی
bypassed جنبی
bypasses جنبی
bypassing جنبی
laterad جنبی
hypokinesis کم جنبی
circumferential جنبی
sideways جنبی
margins جنبی
next door [to] <adv.> جنبی
margin جنبی
peripheral جنبی
side effects اثرات جنبی
off hand game بازی جنبی
margin cost هزینه جنبی
slow motion کند جنبی
coproduct فراورده جنبی
collateral heirs وراث جنبی
peripheral processor پردازشگر جنبی
peripheral unit واحد جنبی
peripheral device دستگاه جنبی
peripheral driver محرک جنبی
peripheral equipment تجهیزات جنبی
side view نمای جنبی
photokinesis نور جنبی
racking stress تنش جنبی
by product محصول جنبی
bradykinesis کند جنبی
next پهلویی جنبی
bypass مسیر جنبی
bypassed مسیر جنبی
bypasses مسیر جنبی
bypassing مسیر جنبی
by-product فراورده جنبی
by-products فراورده جنبی
lateral جنبی جناحی
auxiliary service خدمات جنبی
adjunctive therapy درمان جنبی
byway کار یا فعالیت جنبی
peripheral controller کنترل کننده جنبی
peripheral control unit واحد کنترل جنبی
byways کار یا فعالیت جنبی
yawed حرکت جنبی قایق
yaw حرکت جنبی قایق
aids to trade خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
ultromotivy جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
this same همین
consequently <adv.> بخاطر همین
in this wise <adv.> بخاطر همین
in this way <adv.> بخاطر همین
whereby <adv.> بخاطر همین
therefore <adv.> بخاطر همین
thus [therefore] <adv.> بخاطر همین
as a result <adv.> بخاطر همین
by implication <adv.> بخاطر همین
in consequence <adv.> بخاطر همین
in so far <adv.> بخاطر همین
as a consequence <adv.> بخاطر همین
likewise <adv.> به همین نحو
for that reason <adv.> بخاطر همین
insofar <adv.> بخاطر همین
alike <adv.> به همین نحو
in this respect <adv.> بخاطر همین
hence <adv.> بخاطر همین
by impl <adv.> بخاطر همین
in this manner <adv.> بخاطر همین
all the same <adv.> به همین نحو
ditto <adv.> به همین نحو
in like manner <adv.> به همین نحو
immediately next door <adv.> همین همسایه ای
in this vein <adv.> بخاطر همین
that is a همین است
very همان همین
one of these o c shortlies در همین روزها
not long a go همین تازگی ها
that is it همین است
that once همین یکبار
One of these days . همین روزها
In the vicinity ( neighbourhood ). همین نزدیکی ها
This very day . همین امروز
in this sense <adv.> بخاطر همین
as a result of this <adv.> بخاطر همین
for this reason <adv.> بخاطر همین
that is a همین بود
this once همین یکبار
this very question دقیقا همین پرسش
I arrived as soon as he left ( went ) . همین که رفت من آمدم
Right now . همین الان ( حالا)
I'll bring it right away . همین الان می آورم
steadied همین راه برو
the th inst پنجم همین ماه
letter of even date نامه همین تاریخ
last sunday همین یکشنبه که گذشت
steadying همین راه برو
steady همین راه برو
steadiest همین راه برو
steadies همین راه برو
For example ( instance ) , lets take Iran . مثلا" فرضا" همین ایران
This is precisely ( exactly) what I wanted to know . همین رامی خواستم بدانم
stick around <idiom> همین دوروبر منتظر ماندن
from now on <idiom> درست از همین لحظه به بعد
In fact, that is just what is good about it. اتفاقا"خوبیش در همین است
the whole of morality is there همه اخلاق همین جا است
repeat range با همین مسافت تیراندازی کنید
I have to study من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
Is that your final word ? همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
He just stepped out. او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
He just went outside. او [مرد] همین الان رفت به بیرون.
pan cosmism اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
That is all we needed!That caps ( beats ) all ! واقعا" همین یکی دیگه مانده بود !
She is obsessed with it . فکر وذکرش فقط همین است وبس
Knock off your fighting right now! همین الآن از توی سر همدیگر زدن دست بکشید !
Wherever you go the sky has the same colour . <proverb> به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
Akstafa peacock طرح طاووس در فرش های ترکمنی و قفقازی مربوط به همین نام
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
universal roll برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
acanthus design طرح پیچک [الهام گرفته شده از گیاهی به همین نام یعنی آکانتوس که بیشتر در طرح گل فرنگ یا گوبلن دیده می شود]
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
close corporation شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
Ushak medallion ترنج عشاق [این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
Lenkoran medallion ترنج لن کران [این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
fragment [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Gohar carpet فرش گوهر [این فرش که توسط بافنده ای به همین نام از اهالی ارمنستان وسیه بافته شده از فرش های شاخص و کلیدی این منطقه محسوب شده و طرح آنرا مربوط به قره باغ می دانند.]
Mina-khani design طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com