English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (7 milliseconds)
English Persian
out of step <idiom> هم آهنگ وتوازن نداشتن
Other Matches
atonal دارای عدم هم اهنگی وتوازن
play music آهنگ ساختن
track [on a sound recording medium] تیتر آهنگ
music track تیتر آهنگ
make music آهنگ ساختن
coloratura آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
coloraturas آهنگ پرجلوه و پرزیر و بم
accent صدا یا آهنگ اکسان
To compose music (potery) . آهنگ ( شعر ) ساختن
To set out on a journey. آهنگ سفر کردن
accented صدا یا آهنگ اکسان
acute accent صدا یا آهنگ زیر اکسان
One must keep up with the times. باید با زمان آهنگ بود
chime in <idiom> ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
Who has composed this tune? این آهنگ راکی ساخته ؟
adagio آهسته و ملایم [اجرای آهنگ باهستگی]
sing-song دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
composer آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
This tune is in the key of Isfahan . این آهنگ درمایه اصفهان است
to be in tune with somebody هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
sing-songs دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
barbershop وابسته به آهنگ احساساتی که توسط چند مرد خوانده شود
lackvt نداشتن
lacked نداشتن
want نداشتن
wanted نداشتن
lack نداشتن
lacks نداشتن
missed نداشتن فاقدبودن
to sit out شرکت نداشتن در
misses نداشتن فاقدبودن
disinterest علاقه نداشتن
disliking دوست نداشتن
dislikes دوست نداشتن
stone-broke <idiom> آه دربساط نداشتن
disliked دوست نداشتن
clean record نداشتن پیشینه بد
miss نداشتن فاقدبودن
errorless نداشتن خطا
freedom from evil record نداشتن پیشینه بد
To know no bounds. حد وحصر نداشتن
powerlessly با نداشتن نیرو
sit out شرکت نداشتن در
to be in the wrong حق نداشتن زورگفتن
to be at a loss for an answer پاسخی نداشتن
dislike دوست نداشتن
out of favor with someone <idiom> حسن نیت نداشتن
distrusts سوء فن اعتماد نداشتن
make no bones about something <idiom> هیچ رازی نداشتن
to not feel hungry [to not like having anything] اصلا اشتها نداشتن
not have a penny to one's name <idiom> آهی در بساط نداشتن
not have two pennies to rub together <idiom> دیناری در بساط نداشتن
not a leg to stand on <idiom> مدرک کافی نداشتن
want نیازمند بودن به نداشتن
distrusted سوء فن اعتماد نداشتن
distrusting سوء فن اعتماد نداشتن
to make no doubt مطمئن بودن شک نداشتن
disconnection قطع نداشتن رابطه
inefficiently با نداشتن قابلیت بیفایده
inapprehension نداشتن بیم یا نگرانی
to get the key of the street جای شب ماندن نداشتن
to foel حال درستی نداشتن
distrust سوء فن اعتماد نداشتن
to paddle one's own canoe کار بکسی نداشتن
wanted نیازمند بودن به نداشتن
To be between the devil and the deep blue sea. راه پس وپیش نداشتن
diffidently با نداشتن اعتماد بخود
thriftessness نداشتن عقل معاش
intestacy نداشتن وصیت نامه
inertness نداشتن زورجنبش یا ایستادگی
strapped for cash <idiom> هیچ پولی دربساط نداشتن
to dislike somebody [something] دوست نداشتن کسی [چیزی]
lose نداشتن چیزی دیگر پس از این
forlackof shoes بواسطه نداشتن یا نبودن کفش
not have a bean <idiom> حتی یک شاهی هم پول نداشتن
loses نداشتن چیزی دیگر پس از این
to act independently of others کاری به کار دیگران نداشتن
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
in the dark <idiom> هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
(can't) stand <idiom> تحمل نکردن،دوست نداشتن
out of tune <idiom> باهم خوب وسازش نداشتن
caught short <idiom> پول کافی برای پرداخت نداشتن
to have no prospects هیچ چشم داشتی [امیدی ] نداشتن
to knock about سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
You've got me there! <idiom> من رو گیر انداختی. [نداشتن جوابی برای سوالی]
Beats me! <idiom> من رو گیر انداختی. [نداشتن جوابی برای سوالی]
You've got me stumped. <idiom> من رو گیر انداختی. [نداشتن جوابی برای سوالی]
to be a dead duck امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
have half a mind <idiom> احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
accelerando آهسته آهسته آهنگ را تندتر کنید
walkovers برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
bye صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
walkover برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com