|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 14 (3 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
teamer | هم تیمی | ||||
Search result with all words | |||||
poach | زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز | ||||
poached | زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز | ||||
poaches | زدن یا گرفتن توپ هم تیمی یاهمبازی ماهیگیری یا شکارغیرمجاز | ||||
pursuit | مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری | ||||
pursuits | مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری | ||||
solid | تیمی با بازیگران خوب | ||||
solids | تیمی با بازیگران خوب | ||||
blind score | امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد | ||||
dual meet | مسابقههای تیمی | ||||
italian pursuit | مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر | ||||
stablemate | هم تیمی بوکس | ||||
team pursuit | مسابقه تعقیبی تیمی | ||||
He passed the ball on to his teammate. | او [مرد] توپ را به هم تیمی اش پاس داد. | ||||
Partial phrase not found. |
Recent search history | |
|