Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
English
Persian
lance corporal
هم ردیف سرجوخه
Other Matches
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
corporal
سرجوخه
corporals
سرجوخه
Cpl
مخفف سرجوخه
privates
محرمانه سرجوخه
private
محرمانه سرجوخه
terraced houses
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
row marker
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
deque
ردیف
column
ردیف
wracked
ردیف
lines
ردیف
line
ردیف
wracks
ردیف
racks
ردیف
racked
ردیف
rack
ردیف
cue
ردیف
cues
ردیف
ranged
ردیف
ranks
ردیف
ranges
ردیف
ranked
ردیف صف
ranked
ردیف
rank
ردیف صف
rank
ردیف
ranks
ردیف صف
range
ردیف
sequence
ردیف
sequences
ردیف
tiers
ردیف
run
ردیف
columns
ردیف
tier
ردیف
runs
ردیف
rowed
ردیف
row
ردیف
rows
ردیف
octachord
ردیف
class
ردیف
classed
ردیف
classes
ردیف
classing
ردیف
tier
ردیف شدن
tier
ردیف افقی
single file
یک ردیف ستون
tier
ردیف کردن
tier
ردیف صندلی
successions
ردیف جانشینی
succession
ردیف جانشینی
single line
ردیف تکی
single line
ردیف مجزا
tiers
ردیف صندلی
file number
شماره ردیف
in a row
ردیف شده
tierced
ردیف شده
tierced
ردیف دار
spooler
برنامه ردیف گر
shaw
ردیف درختان
seriation
ردیف کردن
seriated
ردیف شده
serially
بطور ردیف
realign
ردیف کردن
realigned
ردیف کردن
clavier
ردیف مضراب
tiers
ردیف کردن
tiers
ردیف شدن
tiers
ردیف افقی
colonnade
ردیف ستون
colonnades
ردیف ستون
realigns
ردیف کردن
realigning
ردیف کردن
aline
ردیف شدن
clavier
ردیف جا انگشتی
item number
شماره ردیف
hedgerows
ردیف خاربن
row
ردیف سطر
row
ردیف کردن
row
ردیف مین
rowed
ردیف سطر
aligning
ردیف کردن
rowed
ردیف کردن
rowed
ردیف مین
aligned
ردیف کردن
rows
ردیف کردن
rows
ردیف مین
filed
ردیف صف به صف کردن
file
ردیف صف به صف کردن
string
ردیف سلسله
hedgerow
ردیف خاربن
series
سلسله ردیف
rows
ردیف سطر
ranges
سلسله ردیف
ranged
سلسله ردیف
range
سلسله ردیف
pattern
ردیف بندی
align
ردیف کردن
aligns
ردیف کردن
patterns
ردیف بندی
hypen ladder
ردیف خطوط تیره
monopteral
دارای یک ردیف ستون
eleven punch
سوراخ ردیف یازدهم
tertial
سومین ردیف شاهپر
dress circle
صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
second defendant
متهم ردیف دوم
line-up
ردیف ایستادن تیم
row
ردیف چند خانه
rowed
ردیف چند خانه
line-ups
ردیف ایستادن تیم
line up
ردیف ایستادن تیم
hedgerow
ردیف بوتههای پرچین
hedgerows
ردیف بوتههای پرچین
rows
ردیف چند خانه
onside
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
print spooling progarm
برنامه ردیف کننده چاپ
align
دریک ردیف قرار گرفتن
rivet gage
فاصله بین دو ردیف پرچ
key-couse
[بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
aligning
دریک ردیف قرار گرفتن
aligned
دریک ردیف قرار گرفتن
straight f.
پنج برگ ردیف ویکرنگ
aligns
دریک ردیف قرار گرفتن
stack
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
corvette
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
stacked
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
bat around
توپ زدن به نوبت در یک ردیف
stacks
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
colonnades
ردیف ستون ایوان ستوندار
terraces
ردیف خانههای بهم پیوسته
colonnade
ردیف ستون ایوان ستوندار
terrace
ردیف خانههای بهم پیوسته
colonnades
ستون بندی ردیف درخت
colonnade
ستون بندی ردیف درخت
unclassified
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
lagomorphic
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
hypostyle
دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
quinquereme
یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
lagomorphous
وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quart major
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
peristyle
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
beadings
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beading
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
variable stator
توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
footlights
ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
peristome
ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
square leg
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
hamatum
استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
the taxis are on their rank
اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
amphistylar
دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
row
[ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
frequencies
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
bookend
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
dual
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
broad arrow engine
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
assembly line
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
DIL
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
tertiery
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fraudulent weave
[false]
بافت تقلبی
[بافته هایی با تعداد پود بیش از حد عرف در هر ردیف یعنی دو یا سه پود یا با استفاده از نخ های مصنوعی]
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Moghat
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
scanner
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
swathe
ردیف باریک راه باریک
seriatim
بطور ردیف جزء جزء
swath
ردیف باریک راه باریک
forwarded
بازی کن ردیف جلو به جلو
forward
بازی کن ردیف جلو به جلو
mine row
ردیف مین در میدان مین
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
swathes
ردیف باریک راه باریک
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
Miri design
طرح بته میری
[طرح بته جقه]
[این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
offset knots
گره نامتقارن
[گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
latch hooks
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
rows
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rowed
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
adjacent rows
ردیف های مجاور
[رج های مجاور]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com