Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
local norm
هنجار محلی
Other Matches
bitblt
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
local procurement
تدارک محلی فراورده محلی
localism
ایین محلی علاقه محلی
bezel
هنجار
normless
بی هنجار
norms
هنجار
norm
هنجار
homogeneous
هنجار
normal
به هنجار
normalized
هنجار
percentile norm
هنجار صدکی
social norm
هنجار اجتماعی
normal
هنجار معمول
normalized number
عدد هنجار
normalized form
صورت هنجار
normal form
صورت هنجار
norm group
گروه هنجار
test norm
هنجار ازمون
grade norm
هنجار کلاسی
age norm
هنجار سنی
normalcy
هنجار نرم
normalized
هنجار شده
developmental norm
هنجار رشدی
comention
هنجار پذیری
autia
هنجار پذیری
unnormalized
هنجار نشده
normalized score
نمره هنجار شده
prenormalized
پیش هنجار شده
local posts
پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
normalizes
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalised
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalises
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalize
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalising
تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
autochthonous
محلی
parochial
محلی
domestic
محلی
local line
خط محلی
autochthon
محلی
regionally
محلی
regional
محلی
local
محلی
natives
محلی
native
محلی
locals
محلی
topical
محلی
local
<adj.>
محلی
occupation crossing
پل محلی
regional
<adj.>
محلی
vernacular
محلی
vernaculars
محلی
sympatry
هم محلی
residential
محلی
local time
زمان محلی
homebred
بازیگر محلی
local time
وقت محلی
territorial
محلی منطقهای
local government
حاکم محلی
local group
گروه محلی
sepoy
پاسبان محلی
off
از محلی بخارج
local store
ذخیره محلی
costume
لباس محلی
ordinance
مقررات محلی
patters
لهجه محلی
pattering
لهجه محلی
pattered
لهجه محلی
patter
لهجه محلی
local currency
پول محلی
local center
مرکز محلی
legman
خبرنگار محلی
local authority
انجمن محلی
ordinances
مقررات محلی
local circuit
مدار محلی
local echo
پژواک محلی
homebrew
بازیگر محلی
brogue
لهجه محلی
brogues
لهجه محلی
localized
محلی - محصوربهیکمحل
local government
حکومت محلی
indigenous industries
صنایع محلی
local file
فایل محلی
kangoroo court
دادگاه محلی
local enquiry
بازجویی محلی
local area network
شبکه محلی
local vertical
قائم محلی
place
در محلی گذاردن
places
در محلی گذاردن
placing
در محلی گذاردن
provincial
ولایتی محلی
local paper
روزنامه محلی
localism
اصطلاح محلی
local procurement
خرید محلی
local purchase
خرید محلی
local road
راه محلی
local security
تامین محلی
local storage
انباره محلی
local terminal
پایانه محلی
local terminal
ترمینال محلی
local variable
متغیر محلی
civil time
ساعت محلی
local network
شبکه محلی
regional purchase
خرید محلی
provincial road
جاده محلی
dialects
زبان محلی
dialect
زبان محلی
provincialism
محلی اندیشی
costumes
لباس محلی
domestic economy
اقتصاد محلی
local loop
حلقه محلی
parish council
شورای محلی
local intelligence
هوش محلی
local investigation
تحقیق محلی
local national
سکنه محلی
local mode
باب محلی
lock up
در محلی محصور کردن
somewhere
یک جایی دریک محلی
decentralizing
حکومت محلی دادن
overruns
سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrun
سرتاسر محلی رافراگرفتن
overrunning
سرتاسر محلی رافراگرفتن
district call box
جعبه خبر محلی
emplace
در محلی قرار دادن
local traffic
رفت و امد محلی
local group of galaxies
کهکشانهای گروه محلی
recorders
رئیس دادگاه محلی
recorder
رئیس دادگاه محلی
local hour angle
زاویه ساعتی محلی
rural district council
انجمن محلی زراعی
provincialism
عقایدوافکار محدود محلی
provincialism
گویش یا لهجه محلی
overwrite
نوشته داده در محلی
overwrite
بالای محلی نوشتن
vernacularism
استعمال زبان محلی
reference
دستیابی به محلی در حافظه
references
دستیابی به محلی در حافظه
grass roots
اجتماع محلی منشاء
locked up
در محلی محصور کردن
local warning
اعلام خطر محلی
local subscriber
مشترک تلفنی محلی
autonomy
استقلال محلی محدود
somewheres
یک جایی دریک محلی
square dance
رقص محلی امریکا
step out
از محلی خارج شدن
getup
<idiom>
لباس محلی پوشیدن
local exchange
ردوبدل کننده محلی
decentralised
حکومت محلی دادن
decentralises
حکومت محلی دادن
decentralising
حکومت محلی دادن
decentralize
حکومت محلی دادن
take it out on
<idiom>
بی محلی به خاطر عصبانیت
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
locals
داخلی اخبار محلی
local area network
شبکه ناحیه محلی
To keep away from a place.
از محلی دور شدن
local
داخلی اخبار محلی
decentralizes
حکومت محلی دادن
traject
از محلی عبور کردن
to go on the parish
اعانه محلی گرفتن
zero slot lan
شبکه محلی بدون شکاف
local warning
سیستم اعلام خطر محلی
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
folklike
شبیه افسانه ها وعادات محلی
folkish
شبیه افسانه هاوعادات محلی
independency
اصول استقلال کلیساهای محلی
patavinity
لهجه ولایتی اصطلاحات محلی
bear garden
محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
localises
محلی کردن موضعی ساختن
costumier
خیاط لباسهای محلی وویژه
costumer
خیاط لباسهای محلی وویژه
maps
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
map
در ریزکامپیوتر به جای محلی از حافظه
sited
محلی که پایه چیزی باشد
localizes
محلی کردن موضعی ساختن
localize
محلی کردن موضعی ساختن
localising
محلی کردن موضعی ساختن
costumiers
خیاط لباسهای محلی وویژه
distant
آنچه در محلی قرار دارد
localizing
محلی کردن موضعی ساختن
sites
محلی که پایه چیزی باشد
site
محلی که پایه چیزی باشد
stacks
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
out fall
محلی که اب ازیک مجرابه مجرای بزرگترمیریزد
lan
network Area Local شبکه محلی
napped
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
naps
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
stack
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stacked
محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
local
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
locals
egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
localization
تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
To slight ( ignore) someone. To give someone the cold shoulder. To take no notice of someone .
به کسی محل نگذاشتن ( بی محلی کردن )
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
nap
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
brogan
چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
to treat somebody as if they weren't there
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
to cut somebody dead
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com