English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (6 milliseconds)
English Persian
artistical هنرامیز صنعتی
Other Matches
technical صنعتی
manufacturing صنعتی
industrial water اب صنعتی
high wrought صنعتی
industrial صنعتی
industrial chemistry شیمی صنعتی
industrial building بنای صنعتی
industrial building ساختمان صنعتی
industrial concern بنگاه صنعتی
industrial disputes اختلافات صنعتی
industrial area منطقه صنعتی
industrial consumption مصرف صنعتی
vertical union اتحادیه صنعتی
engineering workshop کارگاه صنعتی
artificial magnet مغناطیس صنعتی
art bronze برنز صنعتی
applied economics اقتصاد صنعتی
industrial frequency فرکانس صنعتی
industrialism سیستم صنعتی
commercial efficiency بازده صنعتی
industrial economics اقتصاد صنعتی
industrial electronic الکترونیک صنعتی
industrial unit واحد صنعتی
industrial wastewater فاضلاب صنعتی
valve شیر صنعتی
industrial workers کارگران صنعتی
mechnical ماشینی صنعتی
polytechnical دانشکده صنعتی
producer buyer خریدار صنعتی
technical grade خلوص صنعتی
trade effluent فضولات صنعتی
industrial unions اتحادیههای صنعتی
industrial espionage جاسوسی صنعتی
industrial fluctuations نوسانهای صنعتی
industrial insurance بیمه صنعتی
industrial management مدیریت صنعتی
industrial nations کشورهای صنعتی
industrial psychology روانشناسی صنعتی
industrial revolution انقلاب صنعتی
industrial switch کلید صنعتی
industrial union اتحادیه صنعتی
artless غیر صنعتی
plant واحد صنعتی
plants واحد صنعتی
industrialises صنعتی کردن
industrialising صنعتی کردن
industrialization صنعتی کردن
industrialization صنعتی شدن
industrialization صنعتی سازی
industrialize صنعتی کردن
industrializing صنعتی کردن
technological حرفهای صنعتی
industrializes صنعتی کردن
polytechnics دانشکده صنعتی
polytechnic دانشکده صنعتی
technologically حرفهای صنعتی
artful ماهرانه صنعتی
industrial relations روابط صنعتی
industrial reserve army ارتش ذخیره صنعتی
valve ولو [شیر صنعتی]
industrial investment سرمایه گذاری صنعتی
process of industrialization فرایند صنعتی شدن
manufactoring tape milling machine دستگاه نورد صنعتی
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
industrial workers of the world کارگران صنعتی جهان
the industrial quarter of the محله صنعتی شهر
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
industrial robot دستگاه خودکار صنعتی
pilot plant واحد ازمایش صنعتی
industrial alternating current جریان متناوب صنعتی
inartistically بطور غیر صنعتی
bric-a-brac خرده ریز صنعتی
art casting ریخته گری صنعتی
an artistic production عمل یا کار صنعتی
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
industrial electric locomotive لکوموتیو الکتریکی صنعتی
interphase transformer loss تلفات پیچک صنعتی
Industrial Architecture معماری خانه های صنعتی
Midlands ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrial electronic computer ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
metonymical دارای صنعتی که انراmetonym گویند
trade fixtures الات صنعتی نصب شده
industrialising بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
articlcs of virtu کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrializes بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
artlessly بطور ساده یاغیر صنعتی
industrializing بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial instrument دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrialises بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologically تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technological تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
Industrial Park [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boilers کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
high Sierra specification روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
din سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
pantechnicons نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
value added اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com