Dictiornary-Farsi | هنر نمایی شاهکار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 136 (7 milliseconds)

English	Persian
masterstroke	هنر نمایی شاهکار
masterstrokes	هنر نمایی شاهکار


Other Matches

spectroscopic binary	دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
masterwork	شاهکار
mesterpiece	شاهکار
opus magnum	شاهکار
feat	شاهکار
chef doeuvre	شاهکار
masterpiece	شاهکار
masterpieces	شاهکار
feats	شاهکار
master stroke	شاهکار
exploits	شاهکار
exploit	شاهکار
exploiting	شاهکار
hat tricks	شاهکار
hat trick	شاهکار
performance	شاهکار کارایی
performances	شاهکار کارایی
chefs-d'oeuvre	شاهکار ادبی یا هنری
stunting	شاهکار شیرین کاری
stunt	شاهکار شیرین کاری
chef d'oeuvre	شاهکار ادبی یا هنری
chef-d'oeuvre	شاهکار ادبی یا هنری
stunts	شاهکار شیرین کاری
aberration	کج نمایی
effeminacy	زن نمایی
exponential	نمایی
bimodal	دو نمایی
male protest	نر نمایی
shabbiness	نخ نمایی
squalidity	بد نمایی
modal	نمایی
modals	نمایی
squalidness	بد نمایی
unimodal	یک نمایی
seediness	بد نمایی
exponential distribution	توزیع نمایی
illusionism	سه بعد نمایی
holographic image	نمایی از شی سه بعدی
playing dead	مرده نمایی
dichroism	دو رنگ نمایی
transparecy	پشت نمایی
grandiosity	بزرگ نمایی
exponential rate	اهنگ نمایی
exponential rate	نرخ نمایی
exponent bias	پیشقدر نمایی
exponential curve	منحنی نمایی
exponential function	تابع نمایی
verisimilitude	راست نمایی
slow motion	کند نمایی
transparence	پشت نمایی
maculation	ملوث نمایی
masculine protest	نرینه نمایی
sanctified airs	مقدس نمایی
saber rattling	قدرت نمایی
sanctimoniousness	مقدس نمایی
puppydom	خود نمایی
stereoscopics	برجسته نمایی
prewetting	پیش تر نمایی
pretentiousness	خود نمایی
pearliness	مروارید نمایی
showiness	خود نمایی
sightliness	خوش نمایی
tokenism	نمونه نمایی
puppyhood	خود نمایی
spectroscopy	طیف نمایی
spectroscopy	بیناب نمایی
master stroke	هنر نمایی
sanctimony	مقدس نمایی
death feigning	مرده نمایی
transparencies	پشت نمایی
magnifications	درشت نمایی
transparency	پشت نمایی
ostentation	خود نمایی
illusionism	عمق نمایی
magnification	بزرگ نمایی
magnification	درشت نمایی
likelihood	درست نمایی
pleading	برهان نمایی
notoriety	انگشت نمایی
foreshortening	کوته نمایی
magnifications	بزرگ نمایی
grin	دندان نمایی
flare	خود نمایی
characterization	منش نمایی
boldfacing	درشت نمایی
exhibitionism	عورت نمایی
grins	دندان نمایی
grinning	دندان نمایی
grinned	دندان نمایی
data display	داده نمایی
flares	خود نمایی
characterises	منش نمایی کردن
characterising	منش نمایی کردن
characterize	منش نمایی کردن
characterised	منش نمایی کردن
parading	خود نمایی کردن
woolliness	پشم نمایی پرپشمی
parades	خود نمایی کردن
parade	خود نمایی کردن
to prank out oneself	خود نمایی کردن
prink	خود نمایی کردن
to cut a dash	خود نمایی کردن
characterized	منش نمایی کردن
characterizes	منش نمایی کردن
circular dischroism	دو رنگ نمایی دورانی
magnification factor	عامل درشت نمایی
lateral magnifying power	درشت نمایی جانبی
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
paraded	خود نمایی کردن
maximum liklihood	درست نمایی بیشینه
direction indicator	دستگاه جهت نمایی
characterizing	منش نمایی کردن
likelihood ratio	بهر درست نمایی
powers	درشت نمایی قدرت دوربین
floating point calculation	محاسبات اعداد نمایی یا علمی
powering	درشت نمایی قدرت دوربین
powered	درشت نمایی قدرت دوربین
power	درشت نمایی قدرت دوربین
time constant of an exponential quantity	ثابت زمانی یک کمیت نمایی
perspective	عمق نمایی چشم انداز
panchromatic emulsion	امولسیون تمام رنگ نمایی
magnification	بزرگ سازی درشت نمایی
maximum likelihood method	روش حداکثر درست نمایی
magnifications	بزرگ سازی درشت نمایی
perspectives	عمق نمایی چشم انداز
resolution	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic	وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
resolutions	قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
sandbar	جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
hypsographic map	نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
animations	ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
animation	ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش
hypsometric diagram	طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
cheneau	[ناودان با نیم نمایی از قرنیز پیچ در پیچ]