English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
English Persian
Having hardly arrived you want to. . . هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
Other Matches
Take it or leave it. می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
There's more to come. <idiom> هنوز تموم نشده. [هنوز ادامه داره]
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
The football players are warming up before the game ( match) . هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
toxicomania سم خواهی
thanatomania مرگ خواهی
thou shalt go خواهی رفت
blackmail باج خواهی
ephebophilia جوان خواهی
thou wilt go خواهی رفت
inversions همجنس خواهی
inversion همجنس خواهی
uranism همجنس خواهی
benevolence نیک خواهی
benevolence خیر خواهی
blackmailed باج خواهی
blackmails باج خواهی
sapphism همجنس خواهی
estrus گشن خواهی
coprophilia مدفوع خواهی
hebephilia نوجوان خواهی
homoerotism همجنس خواهی
illy ازروی بد خواهی
amende honorable پوزش خواهی
amativeness خاطر خواهی
nosophilia بیماری خواهی
oestrus گشن خواهی
progressiveness ترقی خواهی
progressivism ترقی خواهی
electron affinity الکترون خواهی
homosexuality همجنس خواهی
zeal خیر خواهی
zoophily حیوان خواهی
willy-nilly خواهی نخواهی
zoophilia حیوان خواهی
zealotry هوا خواهی
will to power قدرت خواهی
willy nilly خواهی نخواهی
Why dont you leave me alone? از جان من چه می خواهی ؟
blackmailing باج خواهی
overt homosexuality همجنس خواهی اشکار
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
sapphism همجنس خواهی زنان
Do you want some more food ? بازهم غذا می خواهی ؟
public spiritedness خیر خواهی مردم
abundancy motive انگیزه فزون خواهی
latent homosexuality همجنس خواهی نهفته
poll نظر خواهی کردن
crystal growth affinity رشد خواهی بلور
polled نظر خواهی کردن
hypersexuality فزون خواهی جنسی
appealable قابل پژوهش خواهی
apologise عذر خواهی کردن
Pick, what you like [want] ! هر کدام را می خواهی بردار!
polls نظر خواهی کردن
supercilious از روی خود خواهی
liberalism اصول ازادی خواهی
urning در همجنس خواهی مردان
apologizing عذر خواهی کردن
apologizes عذر خواهی کردن
apologized عذر خواهی کردن
apologize عذر خواهی کردن
apologising عذر خواهی کردن
apologises عذر خواهی کردن
apologised عذر خواهی کردن
tribadism همجنس خواهی فاعلی
to offer an apology عذر خواهی کردن
What the hell do you want? چه زهر ماری می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy. می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
to play at خواهی نخواهی اقدام کردن
Do you want to have your fortune told? می خواهی برایت فال بگیرم ؟
faute de mieux همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
She is hopping mad . چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
generosity خیر خواهی گشاده دستی
When in Rome, do as the Romans do! <proverb> خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ? این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure ! مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
still هنوز
yet هنوز
nevertheless هنوز
stills هنوز
stiller هنوز
as yet هنوز
not yet <adv.> هنوز نه
not yet <adv.> نه هنوز
however هنوز
stillest هنوز
public spirit خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
If you want to sell your car , I am your man . اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
unborn هنوز فاهرنشده
i am yet to learnt من هنوز نمیدانم
nothing serves to but apology هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
callow جوجهای که هنوز پردرنیاورده
It is not known yet . It is not settled yet . هنوز معلوم نیست
we are still above ground هنوز زنده ایم
Nobody has come yet . هیچکس هنوز نیامده
There is yet time. هنوز وقت هست.
How can you ask? هنوز نمی دانی؟
his palce is still open جای او هنوز خالی
is he still single? ایا هنوز تک است
shoulder سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders سمت موجی که هنوز نشکسته
novillero گاوبازی که هنوز برنده نشده
preadolescent شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
The letter hasnt arrived yet. نامه هنوز نرسیده است
Are you still on the line? هنوز پشت تلفن هستی؟
it remains to be proved هنوز ثابت نشده است
The ice-cream has not set yet. بستنی هنوز سفت نشده
He cant count yet. هنوز شمردن بلد نیست
maiden اسبی که هنوز برنده نشده
maidens اسبی که هنوز برنده نشده
shouldering سمت موجی که هنوز نشکسته
Since you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
As you are not ready ... چونکه هنوز آماده نیستی...
there is little in it هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
the battle still rages جنگ هنوز شدت دارد
shouldered سمت موجی که هنوز نشکسته
wort گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
landsman ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
My departure time is not determined yet . وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
built into که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
He is stI'll wet behind the ears. هنوز دهانش بوی شیر می دهد
Presumably she hasnt arrived yet . از قرار معلوم هنوز واردنشده است
There's more to come. <idiom> باز هم هست. [هنوز ادامه داره]
see if he is still there به بیند او هنوز انجا است یانه
generations توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
There has as yet been no confirmation. تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
fail سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
There is still time before I go. هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
fails سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
I have not played my trump ( winning ) card . ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
The regulations are stI'll in force ( effect ) . این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
My tea is not cool enough to drink. چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
not out توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
The project is not fully developed yet. این طرح هنوز پخته وآماده نیست
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent . هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
merges ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
Do you still remember how poor we were? آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
I'm still not quite sure how good you are. من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
He has been a beggar for a hundred years; yet he d. <proverb> صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Are you still around? هنوز هستی ؟ [مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
merge ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
opens نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
softest که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
softer که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
Thinking of it still gives me a pang. [Colloquial] هنوز من را آزار می دهد [اذیت می کند] وقتی که در باره آن فکر می کنم.
opened نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
open نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive. او [مرد] با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
deferred expense هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
greasy wool پشم چرب [پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
sliver فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
audited بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audit بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
selectable نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw 1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
seconds که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
cartridges کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
shell out خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
invitations وعده خواهی وعده گیری
invitation وعده خواهی وعده گیری
dark fibre فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fiber فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
urban bundle بقچه شهری [این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
constant dripping wears away the stone <proverb> اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
Netscape Navigator یکی از جستجوگران معروف www که هنوز هم در بازار مط رح است شامل خصوصیات بسیاری از قبیل خوانندگان جدید و نیز تامین برنامههای java است
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
pipeline اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
i had scarely arrived تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
Safavid period دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com