Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
There is still time before I go.
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
Other Matches
audit
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audits
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
auditing
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
audited
بررسی موقعیت سیستم و اینکه آیا هنوز ایمن است و درست کار میکند یا نه
There's more to come.
<idiom>
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
theory of epigensis
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
provided he goes at once
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
still
هنوز
stiller
هنوز
stillest
هنوز
stills
هنوز
yet
هنوز
not yet
<adv.>
هنوز نه
as yet
هنوز
however
هنوز
nevertheless
هنوز
not yet
<adv.>
نه هنوز
unborn
هنوز فاهرنشده
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
i am yet to learnt
من هنوز نمیدانم
is he still single?
ایا هنوز تک است
we are still above ground
هنوز زنده ایم
his palce is still open
جای او هنوز خالی
How can you ask?
هنوز نمی دانی؟
It is not known yet . It is not settled yet .
هنوز معلوم نیست
There is yet time.
هنوز وقت هست.
callow
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
Nobody has come yet .
هیچکس هنوز نیامده
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
maiden
اسبی که هنوز برنده نشده
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
shouldering
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered
سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulder
سمت موجی که هنوز نشکسته
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
there is little in it
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
preadolescent
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
maidens
اسبی که هنوز برنده نشده
novillero
گاوبازی که هنوز برنده نشده
wort
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
The ice-cream has not set yet.
بستنی هنوز سفت نشده
He cant count yet.
هنوز شمردن بلد نیست
The letter hasnt arrived yet.
نامه هنوز نرسیده است
it remains to be proved
هنوز ثابت نشده است
shoulders
سمت موجی که هنوز نشکسته
There has as yet been no confirmation.
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
Presumably she hasnt arrived yet .
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
My departure time is not determined yet .
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
built into
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
landsman
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
He is stI'll wet behind the ears.
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
There's more to come.
<idiom>
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
My tea is not cool enough to drink.
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
I have not played my trump ( winning ) card .
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
fail
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
failed
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
fails
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند
The project is not fully developed yet.
این طرح هنوز پخته وآماده نیست
not out
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
elimination
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
Are you still around?
هنوز هستی ؟
[مانند پشت تلفن یا درچت اینترنت]
He has been a beggar for a hundred years; yet he d.
<proverb>
صد سال گدائى مى کند هنوز شب جمعه را نمى داند .
Do you still remember how poor we were?
آیا هنوز یادت میاد، که چقدر فقیر بودیم.
merge
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
merges
ترکیب دو فایل داده که هنوز ترتیب خود را دارند
I'm still not quite sure how good you are.
من هنوز هم نمی دونم که تو واقعا چقدر خوب هستی.
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
softest
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
opens
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
soft
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
open
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
deferred expense
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
softer
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
opened
نوار مغناطیسی در نوردی که هنوز در کارتریج یا کاست بسته شده است
He poked the mouse with his finger to see if it was still alive.
او
[مرد]
با انگشتش موش را سیخونک زد تا ببیند که آیا هنوز زنده بود یا نه.
Thinking of it still gives me a pang.
[Colloquial]
هنوز من را آزار می دهد
[اذیت می کند]
وقتی که در باره آن فکر می کنم.
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
selectable
نرخ baud ارسال و دریافت مودم که توسط کاربر انتخاب میشود و هنوز مشخص نیست
the fact that
اینکه
unless
جز اینکه
in order that
تا اینکه
in order to ...
تا
[اینکه ]
howbeit
با اینکه
so as to
تا
[اینکه ]
in spite of the face that
اینکه
save that
جز اینکه
or
یا اینکه
up to/till/until
<idiom>
تا اینکه
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
upwards compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
fourth generation computers
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
forasmuch as
نظر به اینکه
hent
ربودن تا اینکه
wherein
دراثنای اینکه
because
برای اینکه
whilst
ضمن اینکه
instantly
به محض اینکه
ere
قبل از اینکه
notwithstanding
باوجود اینکه
for
برای اینکه
as if
مثل اینکه
as soon as
بمحض اینکه
as though
مثل اینکه
as thought
مثل اینکه
so as to
برای
[اینکه]
even though
ولو اینکه
in order to ...
برای
[اینکه]
Despite the fact that…
با وجود اینکه
that's that
اینکه از این
the reason why
دلیل اینکه
than
تا اینکه بجز
the reason why
علت اینکه
whereas
نظر به اینکه
to sum up
خلاصه اینکه
to the end that
برای اینکه
to the end that
تا اینکه بقصداینکه
whenas
بعلت اینکه
providing
مشروط بر اینکه
instead
بجای اینکه
in view of
<idiom>
به خاطر اینکه
In view of the fact that … whereas …
نظر به اینکه
so that
برای اینکه
save that
الا اینکه
on the supposition that
بخیال اینکه
insomuch
نظر به اینکه
inorder to
برای اینکه
in view of the fact that
نظر به اینکه
in order that
برای اینکه
on the supposition that
بتصور اینکه
owing to the fact that
نظر به اینکه
owing to the fact that
به واسطه اینکه
pray consider my case
تمنی اینکه
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
cartridge
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridges
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
shell out
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
what with
<idiom>
برای اینکه ،درنتیجه
in one word
خلاصه اینکه مختصرا
in a word
خلاصه اینکه مختصرا
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
not to mention ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
not to say ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
Not to mention the fact that …
حالا بگذریم از اینکه...
as respects
با توجه به اینکه اما
as regards
با توجه به اینکه اما
though
گرچه هرچند با اینکه
in one world
خلاصه اینکه مختصرا
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
there is nothing for it but to
چارهای ندارد جز اینکه
inorder to
به خاطر اینکه برای
dark fiber
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
urban bundle
بقچه شهری
[این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
iimmediately he saw me
بمحض اینکه مرا دید
that is no new
اینکه خبر تازهای نبود
adside from
صرفنظر از اینکه گذشته از این
in orders that it may beeasier
برای اینکه اسان تر شود
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
the instant i saw him
بمحض اینکه اورا دیدم
Supposing that is the case .
بفرض اینکه اینطور باشد
inadvisably
بدون اینکه صلاح باشد
You are asking for it. You are sticking your neck out.
مثل اینکه تنت می خارد
instead of working
بجای اینکه او کار بکند
whereas
بادر نظر گرفتن اینکه
instead of doing
بجای اینکه انجام بدهند
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
approve
تصور اینکه چیزی خوب است
approves
تصور اینکه چیزی خوب است
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
off the point
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably
بدون اینکه نظر داشته باشد
Unless the contray is proved .
مگر اینکه خلافش ثابت شود
combatable
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
benifit of elergy
امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
approving
تصور اینکه چیزی خوب است
authentication
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com