English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (4 milliseconds)
English Persian
We started when the wind stopped . هنگامی که باد ایستادحرکت کردیم
Other Matches
we have done our work را کردیم
much little هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
distress gun شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
we lost sight of him از نظر ما ناپدید شد او را گم کردیم
starting with the issue of July 1 هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We were caught in the rain ( rainstorm) . وسط باران گیر کردیم
We lost our way in the dark. راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
Supposing she comes, then what ? حالافرض کردیم آمد بعد چه؟
we squared for our meal حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
we made a night of it چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
we oened at page 0 صفحه 01 کتاب را باز کردیم
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
We painted the town red . تمام شهر را گشتیم ( تماشا کردیم )
We mark out the tennis court. زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
We did the zoo to our hearts content. گردش سیری درباغ وحش کردیم
We had a nice long walk today. امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
We talked until midnight. and then separated. تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
we missed our mark تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
We should not have lost sight of the fact that ... ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
we sang them home ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) . درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
We cloced in on the enemy . حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
Creches [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
shed دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
The darkest hour is that before the down. <proverb> تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
moment of truth هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
moments of truth هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
overrun هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
we had a narrow majority بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
what a night we made of it چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
nep پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com