Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
variable geometry aircraft |
هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند |
|
|
Other Matches |
|
monoplance |
هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد |
anti air |
ضد هواپیمایی |
aviation |
هواپیمایی |
counter air |
ضد هواپیمایی |
aviation authority |
امور هواپیمایی |
avionics |
الکترونیک هواپیمایی |
aeromechanics |
فن مکانیک هواپیمایی |
air officer |
افسر هواپیمایی |
aviate |
هواپیمایی کردن |
aircraft section |
قسمت هواپیمایی |
airlines |
شرکت هواپیمایی |
antiair warfare |
جنگ ضد هواپیمایی |
sea plane |
هواپیمایی دریایی |
airline |
شرکت هواپیمایی |
end strings |
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان |
air traffic |
رفت و آمد هواپیمایی |
fixed geometry |
هواپیمایی با بال ثابت |
ejector seat |
صندلی پران [هواپیمایی] |
aeromechanic |
مربوط به مکانیک هواپیمایی |
ejection seat |
صندلی پران [هواپیمایی] |
Civil Aviation Organization |
سازمان هواپیمایی کشور |
unclocked |
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت |
transitions |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
transition |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
hangover |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
hangovers |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
income effect |
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها |
vary |
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن |
varies |
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن |
conventional take off and landing |
هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی |
aviation sotre keeper |
انبار دار قسمت هواپیمایی |
quadraplane |
هواپیمایی با چهار بال روی هم |
hydro airplane |
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید |
squadron |
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز |
squadrons |
گردان هواپیمایی یا سوار یا سوارزرهی یا هوانیروز |
C.A.B |
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری |
C.A.B.s |
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری |
snooper |
هواپیمایی که در حال تعقیب یا دیدبانی است |
chopper |
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر |
choppers |
هواپیمایی با بال گردنده بویژه هلیکوپتر |
plastic |
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر |
aircraft defective |
هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند |
high tailed aircraft |
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته |
limiting speed |
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین |
ornithopter |
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند |
director |
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک |
directors |
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک |
maritime aircraft |
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی |
autogyro |
هواپیمایی سنگین که توسط چند رتور حرکت میکند |
all weather fighter |
هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد |
variable area nozzle |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
landplane |
هواپیمایی که قادر به برخاستن از سطح زمین که شامل برف و یخ نیز میگرددمیباشد |
streamliner |
قطار یا هواپیمایی که مقاومت هوا را درهم شکسته وانرا تعدیل کند |
changes |
تغییر کردن تغییر دادن |
changed |
تغییر کردن تغییر دادن |
change over |
تغییر روش تغییر رویه |
changing |
تغییر کردن تغییر دادن |
change |
تغییر کردن تغییر دادن |
lifting body |
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود |
sailwing |
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند |
fm |
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation |
vertical take off and landing |
هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
counter march |
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن |
visual interceptor |
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
hydroplane |
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند |
hydroplaned |
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند |
hydroplaning |
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند |
hydroplanes |
هواپیمایی که بر روی دریانشسته ویا از روی دریاپرواز کند |
counter air operations |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
angular travel |
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان |
tactical air |
نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی |
gradient circuit |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
marine aircraft |
هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب |
air |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
airs |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
aired |
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
naval aviation |
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی |
army aircraft |
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی |
conversion |
تغییر |
variations |
تغییر |
conversions |
تغییر |
stationary |
بی تغییر |
misalignment |
تغییر |
vicissitude |
تغییر |
commutation |
تغییر |
changed |
تغییر |
dachi |
تغییر پا |
amendment |
تغییر |
amendments |
تغییر |
mutation |
تغییر |
modification |
تغییر |
changes |
تغییر |
changeless |
بی تغییر |
mutations |
تغییر |
changing |
تغییر |
change |
تغییر |
alternation |
تغییر |
innovation |
تغییر |
shunting |
تغییر خط |
variation |
تغییر |
fluctuation |
تغییر |
alteration |
تغییر |
innovations |
تغییر |
transmutation |
تغییر شکل |
kaleidoscope |
تغییر پذیربودن |
kaleidoscopes |
تغییر پذیربودن |
parathesis |
ترکیبی بی تغییر |
varies |
تغییر کردن |
transform |
تغییر شکل |
invariable |
تغییر ناپذیر |
unalterable |
تغییر ناپذیر |
transformed |
تغییر شکل |
palingenesis |
تغییر شکل |
supple |
تغییر پذیر |
vary |
تغییر کردن |
immutable |
تغییر ناپذیر |
modifying |
تغییر دادن |
nonreversal shift |
تغییر ناوارون |
standpat |
مخالف تغییر |
peripeteia |
تغییر ناگهانی |
permute |
تغییر دادن |
modifies |
تغییر دادن |
displacement |
تغییر مکان |
changeable |
قابل تغییر |
displacement |
تغییر موضع |
reversal shift |
تغییر وارون |
current displacement |
تغییر جریان |
variability |
تغییر پذیری |
rebus sic stautibus |
تغییر شکل |
range of variation |
ناحیه تغییر |
variation |
تغییر ناپایداری |
transformation |
تغییر شکل |
modify |
تغییر دادن |
put about |
تغییر مسیردادن |
phase shift |
تغییر فاز |
constantly |
بدون تغییر |
sex reversal |
تغییر جنسیت |
secular change |
تغییر قرنی |
transformation |
عمل تغییر |
changeable |
تغییر پذیر |
variations |
تغییر ناپایداری |
weathers |
تغییر فصل |
effable |
قابل تغییر |
displeacement of water |
تغییر مکان اب |
displaciment |
تغییر مکان |
displaceable |
قابل تغییر |
dimensional change |
تغییر اندازه |
design change |
تغییر طرح |
variant |
قابل تغییر |
demand shift |
تغییر تقاضا |
flexility |
قابلیت تغییر |
frequency change |
تغییر بسامد |
invariant |
تغییر ناپذیر |
invariance |
تغییر ناپذیری |
infelection |
تغییر شکل |
inalterable |
تغییر ناپذیر |
inalterability |
تغییر ناپذیری |
immutability |
تغییر ناپذیری |
heterophonia |
تغییر صدا |
fluctuated |
تغییر مداوم |
fluctuates |
تغییر مداوم |
frequency fluctuation |
تغییر فرکانس |
deformation |
تغییر شکل |
covariation |
تغییر همگام |
change of speed |
تغییر سرعت |
change of place |
تغییر مکان |
change of curvature |
تغییر انحنا |
change in supply |
تغییر عرضه |
change in demand |
تغییر تقاضا |
behavior modification |
تغییر رفتار |
automatic take |
تغییر پایگاه |
alterability |
قابلیت تغییر |
alterable |
قابل تغییر |
alterant |
تغییر دادنی |
speed variation |
تغییر سرعت |
modification |
تغییر وتبدیل |
metamorphosis |
تغییر شکل |
mutant |
تغییر پذیر |
mutants |
تغییر پذیر |
convertibility |
توانایی تغییر |
concurrent variation |
تغییر همزمان |
commutable |
قابل تغییر |
coefficient of variation |
ضریب تغییر |
cinversion |
تغییر شکل |
changer |
تغییر دهنده |
change spin |
چرخیدن با تغییر پا |
altertive |
تغییر دهنده |
transforming |
تغییر شکل |
mutates |
تغییر دادن |
mutating |
تغییر دادن |
amend |
تغییر دادن |
amended |
تغییر دادن |
amending |
تغییر دادن |
misalign |
تغییر یافتن |
minor change |
خرد تغییر |