English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
amphibian هواپیمای اب و خاکی
Other Matches
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
antiamphibious minefield میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
assault craft ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
earthborn خاکی
earth-bound خاکی
wood louse خر خاکی
earthen خاکی
dust colour خاکی
earthly خاکی
terrene خاکی
tellurian خاکی
terrestrial خاکی
mundane خاکی
amphibious اب خاکی
edaphic خاکی
worldly خاکی
embankment dam سد خاکی
earth fill dam سد خاکی
earthy خاکی
earth dam سد خاکی
amphibious pack تک اب خاکی
embankment سد خاکی
embankments سد خاکی
soil خاکی کردن
lobworm کرم خاکی
milleped جنس خر خاکی
earth work کارهای خاکی
milliped جنس خر خاکی
dew worm کرم خاکی
earthwork ختل خاکی
pulverulence حالت خاکی
mold etc خاکی کردن
khaki خاکی رنگ
embankments دیوار خاکی
earth dam بند خاکی
soiling خاکی کردن
earth road راه خاکی
earth work عملیات خاکی
earthiness طبیعت خاکی
earthworm کرم خاکی
ground ivy پاپیتال خاکی
earthworms کرم خاکی
amphibian وسیله اب و خاکی
earthworks عملیات خاکی
terrestrial زمین خاکی
dun سمند خاکی
landing forces قوای اب خاکی
landing party گروه اب خاکی
geophyte گیاه خاکی
fuse plug سرریز خاکی
earethliness خاکی بودن
amphibious خاکی و ابی
earth born خاکی فانی
amphibian ابی خاکی
earthiness خاکی بودن
homogeneous earth dam سد خاکی همگن
angleworm کرم خاکی
dust color رنگ خاکی
amphibious force نیروی اب خاکی
zoned earth dam سد خاکی ناهمگن
warping tug یدک کش اب خاکی
vault formed in the earth طاق خاکی
vallation دیوار خاکی
amphibious lift ترابری اب و خاکی
alkaline earth قلیایی خاکی
amphibious operation عملیات اب خاکی
bordering پشته خاکی
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
amphibious transport ship ترابر اب خاکی
staging تمرین اب خاکی
amphibious tank تانک اب خاکی
amphibious reconnaissance شناسایی اب خاکی
embankment دیوار خاکی
amphibious pack بارهای اب خاکی
border پشته خاکی
bordered پشته خاکی
terricolous خاکزی خاکی
rain worm کرم خاکی
adaphic organism زیستمند خاکی
soils خاکی کردن
semiterrestrial نیمه خاکی
brandling یکجور کرم خاکی
borrow area محل قرضه سد خاکی
boat team تیم قایق اب خاکی
amphibious squadron گردان عملیات اب خاکی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
amphibious assault ship ناو هجومی اب و خاکی
assault ships ناوهای هجومی اب خاکی
amphibious task force گروه رزمی اب خاکی
vale زمین جهان خاکی
verges شانه خاکی جاده
amphibious transport dock ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious tractor خودروشنی دار اب خاکی
shoulder دو طرف خاکی جاده
verge شانه خاکی جاده
navvy کارگر کارهای خاکی
navvies کارگر کارهای خاکی
shouldering دو طرف خاکی جاده
shoulders دو طرف خاکی جاده
amphibious lift حمل ونقل اب خاکی
advance force نیروی جلودار اب خاکی
joint amphibious operations عملیات مشترک اب خاکی
amphibious assault ship ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibian floats شناورهای ابی خاکی
alkaline earth oxide فلز قلیایی خاکی
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
man of mould انسان خاکی یا فانی
alkaline earth metal فلز قلیایی خاکی
vales زمین جهان خاکی
beach party گروه پیشرو اب خاکی
amphibious control group گروه کنترل اب خاکی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
landing threshold استانه فرود اب خاکی
benching جان پناه خاکی
shouldered دو طرف خاکی جاده
benching تختک خاکی پله بندی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
barbette تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
curf خاکی که اجر از ان تهیه میشود
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
amphibious transport dock ناو حمل و نقل اب خاکی
tractors قایق اب خاکی شنی دار
pay dirt <idiom> زیر خاکی پیدا کردن
What on earth shall I do now? حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
tractor قایق اب خاکی شنی دار
khaki لباس کار خاکی رنگ
scraper یکی از ماشینهای عملیات خاکی
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
initiating directive دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
earthworks خاک کاری کارهای خاکی
good مسیر خاکی مرطوب و محکم
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
causeways راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
causeway راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
serials سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
assault shipping ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
serial سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
boat team تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
boat diagram دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
tine دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
attack transport ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
jahemmy جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
tailless aircraft هواپیمای بی دم
attack plane هواپیمای تک
c a هواپیمای سی 5 ا
jet airplane هواپیمای جت
floatplane هواپیمای اب
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
sea echelon بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
hydro aeroplane هواپیمای دریایی
Airbus هواپیمای ارباس
triphibian هواپیمای دریایی
passenger plane هواپیمای مسافربری
floatplane هواپیمای دریایی
flying boat هواپیمای ابی
passenger aircraft هواپیمای مسافربری
jetliner هواپیمای مسافربری
airliner هواپیمای مسافربری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com