English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
mission ready هواپیمای اماده برای پرواز
Other Matches
sortie هواپیمای اماده به پرواز
sorties هواپیمای اماده به پرواز
on the line هواپیمای اماده پرواز
station time زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
aircraft turn around اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
ready reserve ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
flyable dud هواپیمای قابل پرواز
winterize اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
combat available اماده به پرواز
mission ready اماده پرواز
scheduled service plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
convertiplane هواپیمای که دست کم قادراست به دو سبک مختلف پرواز کند
on guard اماده توپگیری اماده برای توگیری
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
commercial air movement پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
imagery sortie پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
airworthiness مناسب برای پرواز
airworthy مناسب برای پرواز
ground readiness اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
lead sled هواپیمای بی موتورسنگین برای مسافتهای دور
flying ban [in an area] قدغن پرواز [برای منطقه ای]
ban from flying قدغن پرواز [برای منطقه ای]
prompt to go اماده برای رفتن
on offer اماده برای فروش
fit to work اماده برای کارکردن
ready to die اماده برای مرگ
to fit with اماده کردن برای
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
helicopter wave گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
Is there a flight to Edinburgh? پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
on guard اماده برای دفاع باشید
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
he was prone to mischief برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
to keep ome's powder dry برای هر رویدادی اماده بودن
covers اماده برای برگرداندن توپ
cover اماده برای برگرداندن توپ
bats گل اماده برای کوزه گری
forthcomming اماده برای ارائه کردن
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
batted گل اماده برای کوزه گری
coverings اماده برای برگرداندن توپ
up and running اماده برای عملیات کامل
bat گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war برای جنگ اماده شدن
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
cover اماده شدن برای دریافت توپ
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cram خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization اماده کردن برای کار در زمستان
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
coverings اماده شدن برای دریافت توپ
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
covers اماده شدن برای دریافت توپ
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
pool عده کارمند اماده برای انجام امری
to the manner born فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pools عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
grooms اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
clutch start روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
refire time زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
flu flu تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
reserve buoyancy جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
dispatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
despatching انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
despatches انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
lime paste اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
sawhorse نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
hot site یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
turnkey سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reception station پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reaction time زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
pilot engine ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
turnkey system سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
inflight reliability تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
supercritical حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
flight coordination هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
runway راه پرواز باند پرواز
runways راه پرواز باند پرواز
sorties پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sortie پرواز یک هواپیما یایک پرواز
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
reflight پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
statitizing فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
marine aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
ramp alert اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
alert force نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
tailless aircraft هواپیمای بی دم
c a هواپیمای سی 5 ا
floatplane هواپیمای اب
attack plane هواپیمای تک
jet airplane هواپیمای جت
small sircraft هواپیمای کوچک
amphibian هواپیمای اب و خاکی
shadow هواپیمای یدک کش
sailplane هواپیمای بی موتور
phantoms هواپیمای فانتوم
integrated aircraft هواپیمای یک پارچه
sorties یک هواپیمای تک کننده
assault aircraft هواپیمای هجومی
monoplane هواپیمای یک باله
biplanes هواپیمای دوباله
beeping هواپیمای بی خلبان
beeped هواپیمای بی خلبان
beep هواپیمای بی خلبان
beeps هواپیمای بی خلبان
chicks هواپیمای خودی
active aircraft هواپیمای فعال
airliner هواپیمای مسافربری
airliners هواپیمای مسافربری
administrative flight هواپیمای اداری
biplane هواپیمای دوباله
aerodyne هواپیمای موتوری
biplane هواپیمای دو باله
biplanes هواپیمای دو باله
bombers هواپیمای بمباران
seaplane هواپیمای دریایی
shadowing هواپیمای یدک کش
shadowed هواپیمای یدک کش
reconnaissance flight هواپیمای اکتشافی
anti submarine هواپیمای ضد زیردریایی
hydro aeroplane هواپیمای دریایی
albatrose هواپیمای الباتروس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com