Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
zoom
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
zoomed
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
zooms
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
Other Matches
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
ground speed
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
hard charge
بشدت و حداکثر سرعت راندن
steering
روانه کردن راندن ناو یا هواپیما یاخودرو
drives
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
drive
راندن اسب باشلاق راندن قایق موتوری ترساندن شکار و راندن ان بسوی شکارچی
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
airspeed
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
machmeter
سرعت سنج هواپیما
airspeed
سرعت هوایی هواپیما
air speed indicator
سرعت نمای هواپیما
accelerometer
سرعت نمای هواپیما
machine number
عدد سرعت هواپیما
airspeeds
سرعت هوایی هواپیما
true air speed
سرعت نسبی هواپیما
high speed
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
fishtail
چرخاندن دم هواپیما بمنظورکاستن سرعت ان
vertical speed
سرعت صعود عمودی هواپیما
mach wave
انتن سرعت سنج هواپیما
vertical takeoff
سرعت صعود اولیه هواپیما
mach stem
انتن سرعت سنج هواپیما
cruising speed
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
acceleration error
اشتباه مسیر هواپیما دراثرتغییر سرعت
mach front
میله انتن سرعت سنج هواپیما
impingement
برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
airspeed
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
mach trim compensator
دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gates
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
compass acceleration error
اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
limiting velocity
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
homologate
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
upturn
چرخش ببالا
overhand
از پایین ببالا
overhand
دست ببالا
upthrow
پرتاب ببالا
supinate
رو ببالا کردن دست
supra
ببالا نگاه کنید
pug nose
بینی کوتاه وکلفت سر ببالا
antrorse
خمیده بجلو یا متمایل ببالا
stratosphere
طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fast
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
poaches
راندن
power
راندن
booh
راندن
forcing
راندن
poach
راندن
pulsion
راندن
powered
راندن
powering
راندن
sailings
راندن
sailed
راندن
sail
راندن
powers
راندن
poached
راندن
drives
راندن
steer
راندن
steering
راندن
drive
راندن
cuple
راندن
stub
راندن
stubbed
راندن
stubbing
راندن
stubs
راندن
guide
راندن
guides
راندن
driftage
راندن
conn
راندن
guided
راندن
forces
راندن
advance
راندن
advances
راندن
runs
راندن
unkennel
راندن
run
راندن
advancing
راندن
rein
راندن
steers
راندن
rows
راندن
rowed
راندن
row
راندن
steered
راندن
force
راندن
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
supersonic
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
piloted
راندن ازمایشی
pilot
راندن ازمایشی
hurrying
راندن شتاب
hurry
راندن شتاب
hurries
راندن شتاب
pilots
راندن ازمایشی
motors
اتومبیل راندن
repulsion
عقب راندن
propelled
بجلو راندن
propels
بجلو راندن
expels
بیرون راندن
speeds
باسرعت راندن
discharged
بیرون راندن
to drive a bus
اتوبوسی را راندن
to wear away
اهسته راندن
sleighs
سورتمه راندن
propel
بجلو راندن
speed
باسرعت راندن
motored
اتومبیل راندن
motor-
اتومبیل راندن
motor
اتومبیل راندن
speeding
باسرعت راندن
expel
بیرون راندن
expelled
بیرون راندن
expelling
بیرون راندن
to sail avessel
راندن قایق
sleigh
سورتمه راندن
rerun
باز راندن
ram
راندن با فشار
to expel
[from]
بیرون راندن
[از]
rams
راندن با فشار
sleds
سورتمه راندن
rammed
راندن با فشار
sled
سورتمه راندن
to whisk away or off
راندن پرندن
toe
با پنجه پا راندن
smoke out
بیرون راندن
stroked
راندن کمتر از فرفیت
To drive all with the same stick .
<proverb>
همه را با یک چوب راندن .
exorcised
دفع کردن راندن
whisk
راندن جاروب کردن
chased
راندن واخراج کردن
chases
راندن واخراج کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com