Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
secondry air
هوای ثانویه
Other Matches
output voltage
ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
plenum method
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
subsequent
ثانویه
secondary
ثانویه
secondary storage
انباره ثانویه
epiphenomenon
علائم ثانویه
secondary nozzle
نازل ثانویه
secondary obligation
تعهدات ثانویه
secondary key
کلید ثانویه
secondary standard
استاندارد ثانویه
secondary memory
حافظه ثانویه
secondary storage
حافظه ثانویه
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
secondary electron emission
پیل ثانویه الکترون
secondary winding
سیم پیچ ثانویه
turbocharger
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
plastic zone
منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
turbojet
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
synchronous
سیستم پنهان ثانویه سریع در بسیاری از کامپیوترها که از نقط ه پردازنده pentium استفاده میکند
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
autotransformer
ترانسفورماتوری با یک سیم پیچ که بوسیله یک لغزنده کربنی تعدادی از دورهای سیم پیچ را بعنوان ثانویه جدامیکند
air blast
هوای دم
petticoatsfever
هوای زن
moist air
هوای تر
compressed air
هوای فشرده
queen's weather
هوای باز
air breathing
هوای تنفسی
agglutinant
هوای التیام
raininess
هوای بارانی
foul weather
هوای نامساعد
adverse weather
هوای نامساعد
blast roasting
تشویه با هوای دم
marine climate
اب و هوای دریایی
exhaust air
هوای خروجی
forced draft
هوای با فشار
foul weather
هوای خراب
humid air
هوای شرجی
heavy weather
هوای خراب
heavy weather
هوای طوفانی
hot blast
هوای دم داغ
emergency air
هوای اضطراری
drippy
هوای گرفته
out of door
در هوای ازاد
broken weather
هوای بی قرار
marsh malaria
هوای مردابی
carburetor air
هوای کاربراتور
circulationg air
هوای در گردش
compressed air
هوای متراکم
low air pressure
فشار هوای کم
intake air
هوای ورودی
liquid air
هوای مایع
dead air
هوای راکد
humid air
هوای نمناک
swelters
هوای گرم
air
هوای دم هوا
sweltered
هوای گرم
swelter
هوای گرم
open air
در هوای ازاد
In the open air.
در هوای آزاد.
out of doors
در هوای ازاد
stable air
هوای پایدار
temperate climate
اب و هوای معتدل
the open
هوای ازاد
aired
هوای دم هوا
airs
هوای دم هوا
passion
هوای نفس
liquid air
هوای مایع شده
cooling air
هوای سرد کننده
outdoorsy
<adj.>
عاشق هوای آزاد
intake air heater
گرمکن هوای ورودی
intake air
هوای مکیده شده
oh what a nasty weather
چه هوای کثیفی است
liquid air container
مخزن هوای مایع
owl light
هوای گرگ و میش
heatwaves
هوای گرم طولانی
heatwaves
موج هوای گرم
heatwave
هوای گرم طولانی
heatwave
موج هوای گرم
ego trips
تسلیم به هوای نفس
ego trip
تسلیم به هوای نفس
tire inflation
فشار هوای لاستیک
saturated air
هوای اشباع شده
Beautiful music ( weather ) .
موسیقی ( هوای ) قشنگ
cold spell or cold snap
<idiom>
یک جعبه هوای سرد
lour
هوای گرفته وابریwerewolf
warm fronts
جبهه هوای گرم
tire pressure
فشار هوای لاستیک
mouthguard
لوله هوای غواص
open exercise
ورزش در هوای ازاد
out door court
زمین هوای ازاد
secondary airflow
جریان هوای فرعی
hot blast main
هدایت هوای دم داغ
mouthpieces
لوله هوای غواص
lowered
هوای گرفته وابری
lowering
هوای گرفته وابری
lowers
هوای گرفته وابری
dusk
هوای گرگ ومیش
acclimated
به اب و هوای جدید خو گرفتن
air compressor
هوای فشرده ساز
air tank
کپسول هوای غواصی
cold fronts
جبهه هوای سرد
cold front
پیشان هوای سرد
lower
هوای گرفته وابری
torchlight
هوای گرگ ومیش
warm front
جبهه هوای گرم
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
mouthpiece
لوله هوای غواص
acclimates
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating
به اب و هوای جدید خو گرفتن
blast
هوای دم کوره بلند دم
blasts
هوای دم کوره بلند دم
twilight
هوای گرگ ومیش
cold fronts
پیشان هوای سرد
cold front
جبهه هوای سرد
blow cold
هوای سرد دمیدن
forced draft
هوای تحت فشار
hot blast cupola
کوپل هوای گرم
cooling blower
دمنده هوای سرد
fair weather
دارای هوای صاف
effulge
برق هوای باز
caisson foundation
پی سازی با هوای فشرده
bleed air
هوای کمپرس شده
blow hot
هوای گرم دمیدن
choke damp
دم :هوای ته چاه یاکان
free living
تسلیم هوای نفس
inclement weather
هوای بسیار سرد یا طوفانی
smog
هوای الوده به دود وبخار
storm door
درب عایق هوای توفانی
terrestrial environment
وضع عوارض و اب و هوای زمین
thermostats
تنظیم کننده هوای سرد
self will
خود رایی هوای نفس
sensualist
پیرو هوای نفس واحساس
sensualize
پیروی از هوای نفس کردن
sidewinder
موشک هوا به هوای سایدویندر
thermostat
تنظیم کننده هوای سرد
heaving
رقص ناو در هوای طوفانی
fair-weather
خوب هنگام هوای صاف
Keep an eye on things.
هوای کاررا داشته باش
air lift
دستگاه ابکش با هوای فشرده
brisk air
هوای خنک و فرح بخش
acclimatization
عادت کردن به هوای کوهستان
To have a fancy for something .
هوای چیزی را درسر داشتن
caliduct
پخش کننده هوای گرم
acclimatization
توافق بااب و هوای یک محیط
acclimation
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
To cherish a desire for something .
هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
acclimatation
توافق بااب و هوای یک محیط
air space
قشر هوای دیوار خالی
out door
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
to weather something in winter
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
velocity stacks
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
Make sure the statuette doesnt topple over .
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
The sun is all the more welcome. In this cold weather.
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
She has a craving to travel .
دلش هوای سفر کرده است
surfboat
قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
Today's weather is mild by comparison.
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
swim bladder
کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
thermal target
هوای گرم بالارونده برای بالون
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
sparrow
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
falcons
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
sparrows
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
The room is stuffy .
هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
falcon
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
airspeed
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
humidor
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
genie
موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genies
موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
k valve
شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
williwaw
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
stationary front
جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
cruise valve
سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
tartar
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
pneumatic disatch
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
tartars
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
priming
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
williwa
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
serenade
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
j valve
سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
carburator restricter plate
صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
purge valve
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
endemic
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
compressed air tunnel
تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
condensation shock
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
air-conditioned
اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
Indian summers
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
typhoons
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com