English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
heatwave هوای گرم طولانی
heatwaves هوای گرم طولانی
Other Matches
plenum method طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
fibres که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fiber که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
fibre که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود
turbojet توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
extensions طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
greatest طولانی
longest طولانی
longs طولانی
longer طولانی
prolix طولانی
shortest طولانی نه
shorter طولانی نه
long طولانی
short طولانی نه
longed طولانی
great طولانی
of long standing طولانی
great- طولانی
protracted طولانی
long- طولانی
agelong طولانی
longsome طولانی
prolonging طولانی
prolong طولانی
prolongs طولانی
prolonging طولانی کردن
longs طولانی طویل
periphrastically بطور طولانی
telephone در یک مسافت طولانی
prolong طولانی کردن
telephoned در یک مسافت طولانی
telephones در یک مسافت طولانی
telephoning در یک مسافت طولانی
elongation طولانی کردن
gangling طولانی و دراز
prolongs طولانی کردن
long play صفحه طولانی
extends طولانی تر کردن
extending طولانی تر کردن
extend طولانی تر کردن
long- طولانی طویل
blue moon مدت طولانی
as long as بمدت طولانی
hold over <idiom> طولانی نگهداشتن
longed طولانی طویل
long طولانی طویل
longer طولانی طویل
longest طولانی طویل
long recoil عقب نشینی طولانی
slotting سوراخ طولانی و باریک
long tail liability تعهد طولانی مدت
slots سوراخ طولانی و باریک
symphonies قطعه طولانی موسیقی
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
degressive burning سوختن طولانی خرج
marathon جلسه گروهی طولانی
marathons جلسه گروهی طولانی
livelong طولانی وخسته کننده
slot سوراخ طولانی و باریک
lengthens طولانی کردن کشیدن
lengthen طولانی کردن کشیدن
long-drawn-out بیش از اندازهی طولانی
symphony قطعه طولانی موسیقی
scroll نوشته یافهرست طولانی
scrolls نوشته یافهرست طولانی
prolongation طولانی کردن تطویل
gabfest محاوره طولانی و مفصل
lengthening طولانی کردن کشیدن
prolegomenous دارای مقدمه طولانی
protracted war استراتژی نبرد طولانی
strip ماده طولانی نازک
lengthened طولانی کردن کشیدن
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
swigs جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigging جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
swigged جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
long game بازی با لزوم ضربههای طولانی
swig جرعه طولانی نوشیدن اشامیدن
long-distance با شعاع عمل زیاد طولانی
streams جریان طولانی داده سری
streamed جریان طولانی داده سری
swiping حرکت جاروبی جرعه طولانی
prolongate طولانی کردن امتداد دادن
stream جریان طولانی داده سری
T link اتصال سریع و طولانی داده
prolonger تاخیر دهنده طولانی کننده
long distance با شعاع عمل زیاد طولانی
To live a long life . عمر طولانی (زیاد ) کردن
swipe حرکت جاروبی جرعه طولانی
swiped حرکت جاروبی جرعه طولانی
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
grand touring car نوعی اتومبیل مسابقه مسافتهای طولانی
stall حفظ گوی برای مدت طولانی
stalling حفظ گوی برای مدت طولانی
The outcome of the long struggle . نتیجه این مبا رزه طولانی
long iron چوبهای شماره 1 و 2 و 3برای ضربههای طولانی
dromos [راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
to give a long recital of something دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
moist air هوای تر
petticoatsfever هوای زن
air blast هوای دم
archive ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
phone تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
storage ذخیره داده برای مدت زمان طولانی
extension طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
phoning تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
outstay بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
extensions طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
dead air هوای راکد
blast roasting تشویه با هوای دم
broken weather هوای بی قرار
carburetor air هوای کاربراتور
compressed air هوای فشرده
exhaust air هوای خروجی
air breathing هوای تنفسی
compressed air هوای متراکم
agglutinant هوای التیام
emergency air هوای اضطراری
drippy هوای گرفته
circulationg air هوای در گردش
forced draft هوای با فشار
foul weather هوای خراب
stable air هوای پایدار
temperate climate اب و هوای معتدل
the open هوای ازاد
In the open air. در هوای آزاد.
secondry air هوای ثانویه
raininess هوای بارانی
queen's weather هوای باز
foul weather هوای نامساعد
heavy weather هوای خراب
heavy weather هوای طوفانی
hot blast هوای دم داغ
humid air هوای نمناک
humid air هوای شرجی
intake air هوای ورودی
liquid air هوای مایع
low air pressure فشار هوای کم
marine climate اب و هوای دریایی
marsh malaria هوای مردابی
out of door در هوای ازاد
adverse weather هوای نامساعد
swelters هوای گرم
airs هوای دم هوا
aired هوای دم هوا
passion هوای نفس
swelter هوای گرم
air هوای دم هوا
open air در هوای ازاد
sweltered هوای گرم
out of doors در هوای ازاد
long base method روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
He swigged the beer in four gulps. او [مرد] آبجو را با چهار تا جرعه طولانی قورت داد.
phugoid oscillation نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
stationery صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
skip breathing حبس نفس برای طولانی کردن مدت غواصی
liquid air container مخزن هوای مایع
liquid air هوای مایع شده
intake air heater گرمکن هوای ورودی
warm front جبهه هوای گرم
intake air هوای مکیده شده
warm fronts جبهه هوای گرم
cold spell or cold snap <idiom> یک جعبه هوای سرد
blasts هوای دم کوره بلند دم
acclimating به اب و هوای جدید خو گرفتن
hot blast cupola کوپل هوای گرم
hot blast main هدایت هوای دم داغ
cold fronts پیشان هوای سرد
forced draft هوای تحت فشار
acclimates به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
lour هوای گرفته وابریwerewolf
owl light هوای گرگ و میش
ego trip تسلیم به هوای نفس
tire pressure فشار هوای لاستیک
tire inflation فشار هوای لاستیک
cold front جبهه هوای سرد
cold front پیشان هوای سرد
cold fronts جبهه هوای سرد
saturated air هوای اشباع شده
ego trips تسلیم به هوای نفس
out door court زمین هوای ازاد
heatwave موج هوای گرم
torchlight هوای گرگ ومیش
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
mouthpieces لوله هوای غواص
mouthpiece لوله هوای غواص
mouthguard لوله هوای غواص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com