English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
English Persian
point indentification هویت نقطهای
Other Matches
double row spot welding جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
pin point نقطهای
indentity هویت
personality هویت
personalities هویت
individuality هویت
entity هویت
entities هویت
identities هویت
identity هویت
point discharge تخلیه نقطهای
point defect نقص نقطهای
point contact تماس نقطهای
pinpoint target هدف نقطهای
point contact کنتاکت نقطهای
multipoint line خط چند نقطهای
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
multipoint چند نقطهای
dot product ضرب نقطهای
point charge بار نقطهای
dot matrix ماتریس نقطهای
point elasticity کشش نقطهای
point estimate براورد نقطهای
two point threshold استانه دو نقطهای
spot welding جوش نقطهای
spot welding جوشکاری نقطهای
point target اماج نقطهای
point particle ذره نقطهای
point operation عمل نقطهای
point load بار نقطهای
point estimation تخمین نقطهای
point estimation براورد نقطهای
point function تابع نقطهای
point group گروه نقطهای
point imperfection ناکاملی نقطهای
identity control بررسی هویت
identity check بررسی هویت
file identification هویت پرونده
gender identity هویت جنسی
organizational identity هویت سازمانی
identity crisis بحران هویت
identity paper اسناد هویت
indentification تعیین هویت
personal identity هویت شخصی
identification tag پلاک هویت
impersonation جعل هویت
earmarks نشان هویت
identification احراز هویت
identification تشخیص هویت
identification تعیین هویت
earmark نشان هویت
single row spot welding جوشکاری نقطهای سری
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
point biserial correlation همبستگی دو رشتهای نقطهای
rpbis همبستگی دو رشتهای نقطهای
dichoglottic stimulation تحریک دو نقطهای زبان
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
spot welding machine دستگاه جوش نقطهای
spot welding electrode الکترود جوشکاری نقطهای
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
multipoint circuit مدار چند نقطهای
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
lattice point group گروه نقطهای شبکه
diglottic stimulation تحریک دو نقطهای زبان
identifier معین کننده هویت
identification of supplies تشخیص هویت کالا
identifies تعیین هویت کردن
identify تعیین هویت کردن
to uncover somebody [as somebody] لو رفتن هویت کسی
impersonate جعل هویت کردن
impersonated جعل هویت کردن
identified تعیین هویت کردن
impersonating جعل هویت کردن
identification problem مسئله تعیین هویت
to expose somebody لو رفتن هویت کسی
impersonates جعل هویت کردن
identifying تعیین هویت کردن
known datum point نقطهای با مختصات وگرای معلوم
depersonalization توجه نکردن به هویت فردی
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
identified تشخیص هویت دادن یکی کردن
identifies تشخیص هویت دادن یکی کردن
identifying تشخیص هویت دادن یکی کردن
identify تشخیص هویت دادن یکی کردن
previous spot نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
terminals نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
grazing point نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
He has been exposed as a traitor. هویت مخفی او [مرد] بعنوان خائن افشا شد.
signalment تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
morgue جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
morgues جای امانت مردگانی که هویت انهامعلوم نیست
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
phantom section خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
lunitidal interval فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
turning points نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
dieresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
diaeresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
center of gyration نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
epicycloid منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
centroid در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
inner product ضرب نقطهای ضرب نردهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com