Dictiornary-Farsi | هویه لحیم کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (12 milliseconds)

English	Persian
soldering iron	هویه لحیم کاری
soldering irons	هویه لحیم کاری
soldring iron	هویه لحیم کاری


Search result with all words

hatchat soldering copper	هویه لحیم کاری چکشی
Other Matches

brazing	لحیم کاری لحیم مسی
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
induction brazing	لحیم کاری القائی
solderable	قابل لحیم کاری
soldering blowpipe	چراغ لحیم کاری
dip brazing	لحیم کاری غوطهای
lead tin solder	قلع لحیم کاری
soldering fluid	مایع لحیم کاری
soldering flux	گداز اور لحیم کاری
blow torch	چراغ لحیم کاری [ابزار]
sweating heat	گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
soldring iron	هویه
soldering iron	هویه
soldering irons	هویه
soldering copper	مس سر هویه
electric soldering iron	هویه برقی
solderer	لحیم گر
solders	لحیم
solder	لحیم
soldered	لحیم
soldering	لحیم
brazer	لحیم گر
joint space	محل لحیم
gold solder	لحیم طلا
soldered	لحیم کردن
sweat	لحیم کردن
solder	لحیم کردن
sweats	لحیم کردن
hard solder	لحیم برنجی
hard solder	لحیم سخت
zigzag soldering	لحیم دندانه
sweating	لحیم کردن
soft solder	لحیم قلع
brazing	لحیم برنجی
solders	لحیم کردن
tin solder	لحیم قلع
braze	لحیم کردن
soldering	لحیم کردن
dip braze	لحیم کردن غوطهای
insulating	سیم را لحیم کردن
solderless connection	اتصال بدون لحیم
insulate	سیم را لحیم کردن
insulates	سیم را لحیم کردن
rosin core solder	لحیم با مغز کولوفان
solders	لحیم کردن جوش دادن
solder	لحیم کردن جوش دادن
soldered	لحیم کردن جوش دادن
soldering	لحیم کردن جوش دادن
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
malfunction	کژ کاری
curries	کاری
parget	گچ کاری
impotence	کاری
plasterwork	گچ کاری
curry powders	کاری
curry powder	کاری
slobbery	تف کاری
electroplating	اب کاری
intent on doing anything	کاری
plastering	گچ کاری
malfunctioned	کژ کاری
under employment	کم کاری
malfunctions	کژ کاری
curry	کاری
hypofunction	کم کاری
impotency	کاری
effective	کاری
flower piece	گل کاری
active	کاری
currie	کاری
inaction	بی کاری
feckful	کاری
pique	منبت کاری
burnishing	صیقل کاری
burnishing	پرداخت کاری
extruded	چکش کاری
extrude	چکش کاری
metalwork	فلز کاری
cartwhip	شلاق کاری
misprision	خلاف کاری
molding operation	فرم کاری
metallurgy	فلز کاری
cementation	سیمان کاری
cementation	سمنت کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
caulking	بتونه کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
business hours	ساعت کاری
marbling	مرمر کاری
maleficence	تبه کاری
lighterage	دوبه کاری
malefaction	تبه کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
meshwork	شبکه کاری
workbenches	محیط کاری
plating	روکش کاری
frustrate	بدل کاری
frustrates	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
canniness	ملاحظه کاری
calk	بتونه کاری
workbench	محیط کاری
d. touch	نازک کاری
afforestation	جنگل کاری
conservativeness	محافظه کاری
compulsiveness	مکرر کاری
counterattack	بدل کاری
illumination	تذهیب کاری
insulation	عایق کاری
parquetry	موزاییک کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
cladding	روکش کاری
cladding	پوشش کاری
perfidiousness	خیانت کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
cotton plantation	پنبه کاری
patchery	وصله کاری
cloisonne	مینا کاری
neglectfulness	غفلت کاری
molding operation	قالب کاری
chromium plating	اب کرم کاری
cutting off	برش کاری
mosaic work	موزائیک کاری
energetic	جدی کاری
Geometrical	مشبک کاری
crypianalysis	پنهان کاری
negativism	منفی کاری
illumination	تذهیب کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
joinery	نازک کاری
acting	فعال کاری
fretwork	منبت کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
plumbing	سرب کاری
forming	فرم کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
drilling	مته کاری
squalor	کثافت کاری
mining	معدن کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
folding press	پرس خم کاری
welding	جوش کاری
lubrication	روغن کاری
insagacity	ندانم کاری
ingraving	کنده کاری
hunkerism	محافظه کاری
amalgamate	ملغمه کاری
brickwork	سفت کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
marquetery	منبت کاری
glazing	شیشه کاری
frette	منبت کاری
glyptics	کنده کاری
fretwork	منبت کاری
amalgamated	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
hours of business	ساعتهای کاری
contouring operation	فرم کاری
galvanization	رویینه کاری
Flugelaltar	توری کاری
extravagantly	با افراط کاری
hole punching	منگنه کاری
elegance	ریزه کاری
compounding	امیزه کاری
discreetness	احتیاط کاری
an active man	مرد کاری
drilling work	مته کاری
active cell	خانه کاری
acrography	گچ کاری برجسته
fret	منبت کاری
dry farm	دیم کاری
misconduct	خلاف کاری
factorage	حق العمل کاری
an active remedy	درمان کاری
anaplasty	پیوند کاری
discreetnss	احتیاط کاری
brickworks	سفت کاری
brick work	اجر کاری