English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
institute هیئت شورا
instituted هیئت شورا
institutes هیئت شورا
instituting هیئت شورا
Other Matches
presidium هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury هیئت داوری هیئت قضات
judicature هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
diets شورا
dieting شورا
dieted شورا
moot شورا
Soviet شورا
committees شورا
diet شورا
committee شورا
Soviets شورا
council شورا
councils شورا
consultative assembly مجلس شورا
councils شورا مجلس
council شورا مجلس
regents عضو شورا
regent عضو شورا
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
councilor عضو مجلس شورا
institute شورا تاسیس کردن
parliaments مجلس شورا پارلمان
instituted شورا تاسیس کردن
parliament مجلس شورا پارلمان
institutes شورا تاسیس کردن
instituting شورا تاسیس کردن
speakers ناطق رئیس مجلس شورا
speaker ناطق رئیس مجلس شورا
confranternity هیئت
commissions هیئت
commission هیئت
astronomy هیئت
committees هیئت
configuration هیئت
corps هیئت
attitudes هیئت
panel هیئت
attitude هیئت
commissioning هیئت
configurations هیئت
committee هیئت
guize هیئت
panels هیئت
governing bodies هیئت حاکمه
trial jury هیئت منصفه
juries هیئت داوران
governing body هیئت حاکمه
jury هیئت منصفه
juries هیئت منصفه
directorates هیئت رئیسه
collegium هیئت یا کمیته
constituency هیئت موسسان
jury هیئت داوران
constituencies هیئت موسسان
top drawer هیئت حاکمه
commissioner عضو هیئت
commissioners عضو هیئت
department قسمت هیئت
departments قسمت هیئت
astronomically مطابق هیئت
board of direcotors هیئت مدیره
board of directers هیئت مدیره
board of directors هیئت مدیره
board of trade هیئت بازرگانی
council ot ministers هیئت وزراء
economic commission هیئت اقتصادی
knightage هیئت شوالیه ها
faculty هیئت علمی
professoriat هیئت استادان
political mission هیئت سیاسی
astronomy علم هیئت
astronomy هیئت استرونومی
petty jury هیئت منصفه
military comission هیئت نظامی
expedition هیئت اعزامی
expeditions هیئت اعزامی
military body هیئت نظامی
faculties هیئت علمی
legislative body or assembly هیئت مققنه
diplomatic mission هیئت سیاسی
staff اعضاء هیئت
committees هیئت یا کمیته
physique ترکیب هیئت
physiques ترکیب هیئت
configurations هیئت پذیری
deputation هیئت نمایندگی
deputations هیئت نمایندگی
board هیئت ژوری
board هیئت کمیسیون
committee هیئت یا کمیته
hues هیئت منظر
staffed اعضاء هیئت
staffs اعضاء هیئت
directorate هیئت رئیسه
bars هیئت وکلاء
bar هیئت وکلاء
bureau هیئت اداری
bureaus هیئت اداری
hue هیئت منظر
boarded هیئت ژوری
executives هیئت رئیسه
executive هیئت رئیسه
legislature هیئت مقننه
legislatures هیئت مقننه
format قالب هیئت
formats قالب هیئت
commission هیئت مامورین
commissioning هیئت مامورین
configuration هیئت پذیری
commissions هیئت مامورین
boarded هیئت کمیسیون
councillors عضو شورا عضو انجمن
councillor عضو شورا عضو انجمن
councilor عضو شورا عضو انجمن
director عضو هیئت مدیره
missionary وابسته به هیئت اعزامی
to be masked تدیل هیئت دادن
constellation هیئت صورت فلکی
cabinets هیئت وزرا اطاقک
constellations هیئت صورت فلکی
military assistance advisory group (maag هیئت مستشاری نظامی
backbencher عضو هیئت قانونگذاری
backbenchers عضو هیئت قانونگذاری
military body هیئت رئیسه نظامی
the f. اعضای هیئت پزشکی
special jury هیئت منصفه مخصوص
delegacy نماینده هیئت نمایندگان
missionaries وابسته به هیئت اعزامی
editorial staff هیئت مدیره یانویسنده
directorate هیئت مدیره ستادی
directorates هیئت مدیره ستادی
panels هیئت تشک پالان
panel هیئت تشک پالان
astronomically از روی علم هیئت
assize هیئت قضات یا منصفه
president of the board [ American E] رئیس هیئت مدیره
transmuting تغییر هیئت دادن
chief executive officer [CEO] [American E] رئیس هیئت مدیره
assembly هیئت قانون گذاری
transmute تغییر هیئت دادن
transmuted تغییر هیئت دادن
transmutes تغییر هیئت دادن
grand jury هیئت منصفه عالی
grand juries هیئت منصفه عالی
electorates هیئت انتخاب کنندگان
chairman of the board [of directors/managers] رئیس هیئت مدیره
companies دسته هیئت بازیگران
masked ball رقص با هیئت مبدل
cabinets کابینه هیئت دولت
jurors عضو هیئت منصفه
white hall هیئت حاکمه انگلیس
directors عضو هیئت مدیره
cabinet هیئت وزرا اطاقک
cabinet کابینه هیئت دولت
company دسته هیئت بازیگران
masked balls رقص با هیئت مبدل
juror عضو هیئت منصفه
electorate هیئت انتخاب کنندگان
directorates مقام ریاست هیئت مدیره
petit jury هیئت منصفه دوازده نفری
astronomical بیشمار وابسته به علم هیئت
astronomic بیشمار وابسته به علم هیئت
privy councillor عضو هیئت رایزنان سلطنتی
uranological وابسته به هیئت و اجرام سماوی
transfiguration تبدیل هیئت تغییر شکل
directorate مقام ریاست هیئت مدیره
cryptoboard هیئت کشف رمز پیامها
chairman مدیر رئیس هیئت مدیره
chairmen مدیر رئیس هیئت مدیره
assignees in bankruptcy هیئت تصفیه امور ورشکسته
Soviets هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
secretariat هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariats هیئت دبیران وکارمندان دفتری
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
Soviet هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
verdicts رای هیئت منصفه فتوی
discipline and adjustment board هیئت تدوین مقررات انضباطی
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
verdict رای هیئت منصفه فتوی
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board of inspection and survey هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
committees هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
board of [executive] directors هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
board of [executive] directors هیئت نظاره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
directorate [of a company] هیئت نظاره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
committee هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
directorate [of a company] هیئت مدیره [اقتصاد] [اصطلاح رسمی]
household troops هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
electoral college هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com