Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
legislative council
هیئت عالی مقننه در انگلیس مجلس مقننه
Other Matches
legislature
هیئت مقننه
legislatures
هیئت مقننه
statehouses
مجلس مقننه ایالتی
membership of legislative assembly
عضویت مجلس مقننه
statehouse
مجلس مقننه ایالتی
bicameral
دارای دو مجلس مقننه
legislation
مجلس مقننه قانون لازم الاجرا
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
unicameral
دارای یک مجلس مقننه سیستم پارلمانی یک مجلسی
legislatrix
مقننه
legislative
مقننه
legislatress
مقننه
legislative power
قوه مقننه
legislative assembly
هیات مقننه
the legislative
قوه مقننه
legislature
قوه مقننه
legislature
هیات مقننه
legislatures
قوه مقننه
legislatures
هیات مقننه
parliamentary term
دوره مقننه
[سیاست]
legislative periode
دوره مقننه
[سیاست]
electoral term
دوره مقننه
[سیاست]
legislator
شارع عضو هیات مقننه
legislators
شارع عضو هیات مقننه
white hall
هیئت حاکمه انگلیس
House of Commons
مجلس عوام انگلیس
House of Lords
مجلس لردهای انگلیس
grand juries
هیئت منصفه عالی
grand jury
هیئت منصفه عالی
justiciar
قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
lord chancellor
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
presidium
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boarded
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
judicature
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury
هیئت داوری هیئت قضات
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
religiosity
مجلس عبادت مجلس مذهبی
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
on an even keel
<idiom>
به ترتیب عالی یا محیطی عالی
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
albion
انگلیس
Britain
انگلیس
the english
انگلیس ها
the british legation
سفارت انگلیس
Britishers
تبعه انگلیس
Britisher
تبعه انگلیس
British
اهل انگلیس
Briton
خاک انگلیس
Britons
خاک انگلیس
british possessions
متصرفات انگلیس
englander
اهل انگلیس
englishism
انگلیس مابی
Whitehall
دولت انگلیس
Downing Street
دولت انگلیس
Great Britain
کشور انگلیس
tunic
کت کوتاه سربازان انگلیس
hundredweights
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
hundredweight
وزنهای که در انگلیس با 211رطل
Union Jacks
پرچم ملی انگلیس
half sovereign
سکه زر ده شیلینکی انگلیس
he was sent to england
به انگلیس اعزام کردند
john bull
لقب ملت انگلیس
briticism
اصطلاحات خاص انگلیس
Union Jack
پرچم ملی انگلیس
regiment
گردان در ارتش انگلیس
excalibur
شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
C. of E
مخفف کلیسای انگلیس
Anglicans
وابسته بکلیسای انگلیس
Anglican
وابسته بکلیسای انگلیس
regiments
گردان در ارتش انگلیس
farthings
پول خرد انگلیس
farthing
پول خرد انگلیس
tunics
کت کوتاه سربازان انگلیس
terry
سربازمدافع مرزی انگلیس
subject to the british rule
تابع حکومت انگلیس
shilling
شیلینگ واحد پول انگلیس
duke
لقب موروثی اعیان انگلیس
shillings
شیلینگ واحد پول انگلیس
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
prince royal
پسر ارشد پادشاه انگلیس
dukes
لقب موروثی اعیان انگلیس
HMS
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
fusileer
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
subject to the british rule
تحت تسلط دولت انگلیس
anglicanism
اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
pict
مردمان غیر سلتی انگلیس
fusilier
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
pennies
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
florin
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
Test matches
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Free Classicism
[سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
penny
کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
crown glass
شیشه پنجره
[در قرن نوزدهم انگلیس]
Whig
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
florins
پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
shaken
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
shovel hat
کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
Whigs
عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Community architecture
[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
the peninsular war
جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
pax britannica
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
derbies
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
derby
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
nautical miles
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
Prince of Wales
ولیعهد ذکور وارث تاج وتخت انگلیس
Jacobean
مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
nautical mile
میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
jacobite
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
primate of all england
سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
to set out for England
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
bow-pew
[نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
reunionist
کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
BSI
سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
ell
نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
king's english
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
E-plan
[طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
British Standards Institute
سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
roundheal
عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
curtana
شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
configuration
هیئت
commissions
هیئت
attitudes
هیئت
commission
هیئت
corps
هیئت
configurations
هیئت
panels
هیئت
panel
هیئت
attitude
هیئت
guize
هیئت
astronomy
هیئت
committee
هیئت
commissioning
هیئت
committees
هیئت
confranternity
هیئت
roundhead
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
top drawer
هیئت حاکمه
faculty
هیئت علمی
deputation
هیئت نمایندگی
faculties
هیئت علمی
physiques
ترکیب هیئت
jury
هیئت منصفه
physique
ترکیب هیئت
commissioner
عضو هیئت
commissioners
عضو هیئت
astronomically
مطابق هیئت
knightage
هیئت شوالیه ها
department
قسمت هیئت
legislative body or assembly
هیئت مققنه
deputations
هیئت نمایندگی
board of direcotors
هیئت مدیره
board of directers
هیئت مدیره
departments
قسمت هیئت
board of directors
هیئت مدیره
astronomy
علم هیئت
institute
هیئت شورا
instituted
هیئت شورا
institutes
هیئت شورا
instituting
هیئت شورا
governing bodies
هیئت حاکمه
governing body
هیئت حاکمه
economic commission
هیئت اقتصادی
collegium
هیئت یا کمیته
diplomatic mission
هیئت سیاسی
juries
هیئت منصفه
juries
هیئت داوران
jury
هیئت داوران
constituencies
هیئت موسسان
council ot ministers
هیئت وزراء
formats
قالب هیئت
format
قالب هیئت
executive
هیئت رئیسه
configurations
هیئت پذیری
board of trade
هیئت بازرگانی
board
هیئت ژوری
expeditions
هیئت اعزامی
board
هیئت کمیسیون
configuration
هیئت پذیری
boarded
هیئت ژوری
expedition
هیئت اعزامی
boarded
هیئت کمیسیون
commission
هیئت مامورین
astronomy
هیئت استرونومی
commissioning
هیئت مامورین
commissions
هیئت مامورین
executives
هیئت رئیسه
constituency
هیئت موسسان
bureau
هیئت اداری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com