English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
cabinet هیئت وزرا اطاقک
cabinets هیئت وزرا اطاقک
Other Matches
council of ministers هیات وزرا
cabint هیات وزرا
presidium هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardrooms اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panels نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
judicature هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury هیئت داوری هیئت قضات
panelist عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
booth اطاقک
cabinets اطاقک
cabins اطاقک
cubicles اطاقک
cubicle اطاقک
cabin اطاقک
booths اطاقک
cabinet اطاقک
cuddy اطاقک کشتی
ballonet اطاقک مسدود
ballonet اطاقک خلاء
air lock اطاقک فشارهواپیما
coking chamber اطاقک کک سازی
compartments اطاقک کابین
cabinets اطاقک کوچک
compartment اطاقک کابین
checker chamber اطاقک مشبک
manholes اطاقک بازرسی
seadopod اطاقک غواصی
blast box اطاقک هوا
regenerative chamber اطاقک رژنراتیو
cockpit اطاقک خلبان
manhole اطاقک بازرسی
cockpits اطاقک خلبان
cabinet اطاقک کوچک
exhaust chamber اطاقک خروجی
penthouse اطاقک بالای بام
boxes اطاقک جای ویژه
box اطاقک جای ویژه
cooling chamber اطاقک سرد کننده
penthouses اطاقک بالای بام
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
sternsheets اطاقک عقب قایق
cockpits اطاقک خلبان درهواپیما
cockpit اطاقک خلبان درهواپیما
carrel کابین یا اطاقک چوبی
freight container اطاقک حمل بار یکپارچه
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
camera obscura اطاقک تاریک جعبه عکاسی
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
reefers خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefer خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
committee هیئت
guize هیئت
configuration هیئت
configurations هیئت
commission هیئت
commissioning هیئت
commissions هیئت
attitude هیئت
panels هیئت
corps هیئت
confranternity هیئت
attitudes هیئت
astronomy هیئت
committees هیئت
panel هیئت
council ot ministers هیئت وزراء
expeditions هیئت اعزامی
expedition هیئت اعزامی
governing body هیئت حاکمه
governing bodies هیئت حاکمه
collegium هیئت یا کمیته
board of directors هیئت مدیره
astronomically مطابق هیئت
board of direcotors هیئت مدیره
knightage هیئت شوالیه ها
astronomy هیئت استرونومی
board of directers هیئت مدیره
commissioner عضو هیئت
commissioners عضو هیئت
departments قسمت هیئت
faculty هیئت علمی
astronomy علم هیئت
constituency هیئت موسسان
constituencies هیئت موسسان
jury هیئت داوران
department قسمت هیئت
jury هیئت منصفه
juries هیئت داوران
juries هیئت منصفه
diplomatic mission هیئت سیاسی
economic commission هیئت اقتصادی
faculties هیئت علمی
board of trade هیئت بازرگانی
legislative body or assembly هیئت مققنه
directorate هیئت رئیسه
legislature هیئت مقننه
directorates هیئت رئیسه
staffed اعضاء هیئت
staffs اعضاء هیئت
bar هیئت وکلاء
bars هیئت وکلاء
trial jury هیئت منصفه
top drawer هیئت حاکمه
staff اعضاء هیئت
bureau هیئت اداری
bureaus هیئت اداری
executive هیئت رئیسه
executives هیئت رئیسه
configuration هیئت پذیری
configurations هیئت پذیری
hue هیئت منظر
hues هیئت منظر
committee هیئت یا کمیته
board هیئت کمیسیون
institute هیئت شورا
formats قالب هیئت
format قالب هیئت
legislatures هیئت مقننه
boarded هیئت ژوری
boarded هیئت کمیسیون
military body هیئت نظامی
commission هیئت مامورین
commissioning هیئت مامورین
board هیئت ژوری
instituted هیئت شورا
military comission هیئت نظامی
committees هیئت یا کمیته
physique ترکیب هیئت
instituting هیئت شورا
physiques ترکیب هیئت
institutes هیئت شورا
professoriat هیئت استادان
deputation هیئت نمایندگی
deputations هیئت نمایندگی
political mission هیئت سیاسی
petty jury هیئت منصفه
commissions هیئت مامورین
military assistance advisory group (maag هیئت مستشاری نظامی
editorial staff هیئت مدیره یانویسنده
special jury هیئت منصفه مخصوص
to be masked تدیل هیئت دادن
the f. اعضای هیئت پزشکی
military body هیئت رئیسه نظامی
chairman of the board [of directors/managers] رئیس هیئت مدیره
president of the board [ American E] رئیس هیئت مدیره
chief executive officer [CEO] [American E] رئیس هیئت مدیره
delegacy نماینده هیئت نمایندگان
transmuting تغییر هیئت دادن
electorates هیئت انتخاب کنندگان
electorate هیئت انتخاب کنندگان
missionaries وابسته به هیئت اعزامی
jurors عضو هیئت منصفه
missionary وابسته به هیئت اعزامی
juror عضو هیئت منصفه
masked balls رقص با هیئت مبدل
masked ball رقص با هیئت مبدل
constellation هیئت صورت فلکی
constellations هیئت صورت فلکی
backbenchers عضو هیئت قانونگذاری
backbencher عضو هیئت قانونگذاری
transmute تغییر هیئت دادن
transmuted تغییر هیئت دادن
assembly هیئت قانون گذاری
transmutes تغییر هیئت دادن
white hall هیئت حاکمه انگلیس
panels هیئت تشک پالان
panel هیئت تشک پالان
director عضو هیئت مدیره
assize هیئت قضات یا منصفه
directors عضو هیئت مدیره
companies دسته هیئت بازیگران
company دسته هیئت بازیگران
cabinets کابینه هیئت دولت
astronomically از روی علم هیئت
cabinet کابینه هیئت دولت
grand juries هیئت منصفه عالی
grand jury هیئت منصفه عالی
directorate هیئت مدیره ستادی
directorates هیئت مدیره ستادی
petit jury هیئت منصفه دوازده نفری
directorates مقام ریاست هیئت مدیره
transfiguration تبدیل هیئت تغییر شکل
privy councillor عضو هیئت رایزنان سلطنتی
uranological وابسته به هیئت و اجرام سماوی
directorate مقام ریاست هیئت مدیره
astronomic بیشمار وابسته به علم هیئت
astronomical بیشمار وابسته به علم هیئت
secretariat هیئت دبیران وکارمندان دفتری
cryptoboard هیئت کشف رمز پیامها
verdicts رای هیئت منصفه فتوی
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com