English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (7 milliseconds)
English Persian
executive commission هیات مجریه
Other Matches
missions هیات اعزامی هیات تبلیغی
mission هیات اعزامی هیات تبلیغی
the executive قوه مجریه
e. power قوه مجریه
executive power قوه مجریه
executives قوه مجریه
executive قوه مجریه
executive council [of a political party] شورای مجریه [سیاست]
executive [of a political party] شورای مجریه [سیاست]
summing up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summings up خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
parliamentarism سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
boarded هیات
board هیات
missions هیات
council هیات
councils هیات
mission هیات
party هیات
body هیات
bodies هیات
corps هیات
arbitral tribunal هیات تحکیم
juries هیات داوران
consular corps هیات کنسولی
council of ministers هیات وزیران
council of ministers هیات وزرا
juries هیات منصفه
sovereign هیات رئیسه
executive commission هیات رئیسه
jury هیات منصفه
board of directors هیات مدیره
board of directors هیات نظار
diplomatic corps هیات دیپلماتیک
diplomatic corps هیات سیاسی
board of trustee هیات امناء
board of trutees هیات امنا
board of conciliation هیات مصالحه
cabint هیات وزرا
jury هیات داوران
executive committee هیات رئیسه
executive committee هیات اجرایی
directorates هیات مدیره
sovereigns هیات رئیسه
the ministry هیات وزیران
deputation هیات نمایندگان
legislative assembly هیات مقننه
managing commission هیات مدیره
managing committee هیات مدیره
managing committee هیات رئیسه
delegation هیات نمایندگان
selection board هیات گزینش
deputations هیات نمایندگان
directorate هیات مدیره
legislature هیات مقننه
governing bodies هیات حاکمه
delegations هیات نمایندگان
governing body هیات حاکمه
cabinet هیات دولت
cabinets هیات دولت
fact finding body هیات تحقیق
legislatures هیات مقننه
election of the committee انتخابات هیات رئیسه
chairmen رئیس هیات مدیره
chairman رئیس هیات مدیره
benches هیات قضات محکمه
cabinet council جلسه هیات وزیران
member of the jury عضو هیات منصفه
diplomatic body هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic bady هیات سیاسی نمایندگان
law of pragnanz قانون هیات گرایی
head of the mission رئیس هیات اعزامی
chairman of the board of directors رئیس هیات مدیره
forewoman سخنگوی هیات منصفه
jury man عضو هیات منصفه
bench هیات قضات محکمه
juror عضو هیات منصفه
officer عضو هیات رئیسه
constituency هیات موکلان یک حوزه
jurors عضو هیات منصفه
verdicts رای هیات منصفه
verdicts تصمیم هیات منصفه
verdict رای هیات منصفه
verdict تصمیم هیات منصفه
foremen سخنگوی هیات منصفه
foreman سخنگوی هیات منصفه
officers عضو هیات رئیسه
diplomatic corps هیات نمایندگان سیاسی
constituencies هیات موکلان یک حوزه
awarding حکم هیات داوری
awards حکم هیات داوری
grand jury هیات منصفه عالی
award حکم هیات داوری
awarded حکم هیات داوری
Privy Council هیات مشاورین سلطنتی
grand juries هیات منصفه عالی
legislators شارع عضو هیات مقننه
legislator شارع عضو هیات مقننه
return گزارش نهایی هیات تحقیق
delegations اعزام نماینده هیات نمایندگی
returned گزارش نهایی هیات تحقیق
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
returns گزارش نهایی هیات تحقیق
returning گزارش نهایی هیات تحقیق
delegation اعزام نماینده هیات نمایندگی
challenging a juror جرح عضو هیات منصفه
bar council هیات مدیره کانون وکلا
selection دسته یا هیات انتخاب شده
selections دسته یا هیات انتخاب شده
striking a jury تعیین هیات منصفه با روش حذفی
oligrachy هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
principal challenger رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
struck هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
perverse verdict رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
inquisition نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
inquisitions نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
summary conviction حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
indicts متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
open verdict رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
indict متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
rider ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
venire facias tot matrons دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
peremptory challenge رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
totaliarian state دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
corporation شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
summing up evidence نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
discharges مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
challenges مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
gestalt psychology روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
misdirection در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
planning comission هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com