Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (2 milliseconds)
English
Persian
selection board
هیات گزینش
Other Matches
mission
هیات اعزامی هیات تبلیغی
missions
هیات اعزامی هیات تبلیغی
summings up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up
خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
selection
گزینش
selections
گزینش
election
گزینش
screening
گزینش
selection rules
قواعد گزینش
selectivity
گزینش پذیری
selection ratio
نسبت گزینش
selection method
روش گزینش
choice point
نقطه گزینش
operating key
کلید گزینش
project selection
گزینش طرح
random selection
گزینش تصادفی
selection check
مقابله گزینش
try-outs
مسابقهی گزینش
selection ratio
بهر گزینش
proportional representation
گزینش برپار
vocational selection
گزینش شغلی
selectron
لامپ گزینش
try-out
مسابقهی گزینش
message switching center
مرکز گزینش پیام
alternate routing
گزینش مسیر دیگر
selectivity coefficient
ضریب گزینش پذیری
alternative route
گزینش مسیر دیگر
selectivity diagram
نمودار گزینش پذیری
free choice method
روش گزینش ازاد
packet switching
ارسال داده ها به صورت بستههای مجزا گزینش بستهای
party
هیات
mission
هیات
missions
هیات
bodies
هیات
body
هیات
council
هیات
boarded
هیات
corps
هیات
councils
هیات
board
هیات
council of ministers
هیات وزرا
diplomatic corps
هیات دیپلماتیک
board of trustee
هیات امناء
diplomatic corps
هیات سیاسی
executive commission
هیات رئیسه
executive commission
هیات مجریه
board of directors
هیات مدیره
council of ministers
هیات وزیران
board of trutees
هیات امنا
cabint
هیات وزرا
board of directors
هیات نظار
board of conciliation
هیات مصالحه
arbitral tribunal
هیات تحکیم
consular corps
هیات کنسولی
jury
هیات داوران
jury
هیات منصفه
managing committee
هیات رئیسه
governing bodies
هیات حاکمه
legislatures
هیات مقننه
legislature
هیات مقننه
deputations
هیات نمایندگان
deputation
هیات نمایندگان
sovereigns
هیات رئیسه
sovereign
هیات رئیسه
cabinet
هیات دولت
the ministry
هیات وزیران
directorates
هیات مدیره
directorate
هیات مدیره
cabinets
هیات دولت
delegations
هیات نمایندگان
delegation
هیات نمایندگان
governing body
هیات حاکمه
executive committee
هیات رئیسه
juries
هیات منصفه
juries
هیات داوران
executive committee
هیات اجرایی
fact finding body
هیات تحقیق
legislative assembly
هیات مقننه
managing commission
هیات مدیره
managing committee
هیات مدیره
election of the committee
انتخابات هیات رئیسه
diplomatic body
هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic bady
هیات سیاسی نمایندگان
award
حکم هیات داوری
member of the jury
عضو هیات منصفه
forewoman
سخنگوی هیات منصفه
head of the mission
رئیس هیات اعزامی
jury man
عضو هیات منصفه
law of pragnanz
قانون هیات گرایی
chairman of the board of directors
رئیس هیات مدیره
cabinet council
جلسه هیات وزیران
juror
عضو هیات منصفه
diplomatic corps
هیات نمایندگان سیاسی
officers
عضو هیات رئیسه
officer
عضو هیات رئیسه
verdicts
تصمیم هیات منصفه
constituencies
هیات موکلان یک حوزه
verdicts
رای هیات منصفه
verdict
رای هیات منصفه
awarded
حکم هیات داوری
verdict
تصمیم هیات منصفه
foremen
سخنگوی هیات منصفه
foreman
سخنگوی هیات منصفه
jurors
عضو هیات منصفه
Privy Council
هیات مشاورین سلطنتی
grand juries
هیات منصفه عالی
constituency
هیات موکلان یک حوزه
chairmen
رئیس هیات مدیره
chairman
رئیس هیات مدیره
benches
هیات قضات محکمه
bench
هیات قضات محکمه
awarding
حکم هیات داوری
awards
حکم هیات داوری
grand jury
هیات منصفه عالی
delegations
اعزام نماینده هیات نمایندگی
returns
گزارش نهایی هیات تحقیق
returning
گزارش نهایی هیات تحقیق
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
legislator
شارع عضو هیات مقننه
legislators
شارع عضو هیات مقننه
bar council
هیات مدیره کانون وکلا
selections
دسته یا هیات انتخاب شده
selection
دسته یا هیات انتخاب شده
challenging a juror
جرح عضو هیات منصفه
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
delegation
اعزام نماینده هیات نمایندگی
returned
گزارش نهایی هیات تحقیق
striking a jury
تعیین هیات منصفه با روش حذفی
oligrachy
هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
principal challenger
رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
struck
هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
perverse verdict
رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
inquisitions
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
inquisition
نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
indicting
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
summary conviction
حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
indicts
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator.
هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
indicted
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
open verdict
رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
riders
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider
ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
venire facias tot matrons
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
peremptory challenge
رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
corporation
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
totaliarian state
دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
corporations
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
summing up evidence
نطق اختتامیه وکیل در انتهای دادرسی که ضمن ان ادله ومدافعات خود را برای هیات منصفه شرح میدهد
discharges
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharge
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
gestalt psychology
روانشناسی گشتالت روانشناسی هیات نگر
misdirection
در CL منظوراشتباه قاضی است در موردتفهیم نکات قضایی موضوع برای اعضاء هیات منصفه پیش از انکه وارد شور شوندو این میتواند باعث تجدیدمحاکمه شود
arrest of judgment
سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
planning comission
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com