Dictiornary-Farsi | هیدروهالوژن زدایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 93 (5 milliseconds)

English	Persian
dehydrohalogenation	هیدروهالوژن زدایی


Other Matches

error trapping	اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization	همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
deglaciation	یخ زدایی
de icing	یخ زدایی
dehydration	اب زدایی
desalinization	نمک زدایی
desalting	نمک زدایی
peptization	لخته زدایی
desegregation	جدایی زدایی
desalination	نمک زدایی
depolarization	قطبش زدایی
deoxygenation	اکسیژن زدایی
demythologization	اسطوره زدایی
demodulation	تحمیل زدایی
demagnetization	مغناطیس زدایی
deionization	یون زدایی
desensitization	حساسیت زدایی
desulfurization	گوگرد زدایی
desulphurizing	گوگرد زدایی
demystify	راز زدایی
demystifying	راز زدایی
stain removed	لکه زدایی
accretion of silt	رسوب زدایی
demystifies	راز زدایی
demystified	راز زدایی
discoloration	رنگ زدایی
disinhibition	بازداری زدایی
dispergation	لخته زدایی
mechanical de icing	یخ زدایی مکانیکی
troubleshoot	عیب زدایی
trubleshoot	عیب زدایی
unconditioning	شرطی زدایی
decolonization	مستعمره زدایی
dehydrogenation	هیدروژن زدایی
debug aids	ابزاراشکال زدایی
sterilization	گند زدایی
debugging	اشکال زدایی
unlearning	یادگیری زدایی
descaling	پوسته زدایی
undoing	عمل زدایی
deforestation	جنگل زدایی
debugs	اشکال زدایی
debugged	اشکال زدایی
detente	تشنج زدایی
decentralization	مرکزیت زدایی
debug	اشکال زدایی
genocide	نژاد زدایی
decoloration	رنگ زدایی
blanching	رنگ زدایی
dealkylation	الکیل زدایی
deamination	امین زدایی
decolorization	رنگ زدایی
decarbonylation	کربونیل زدایی
de escalation	تشنج زدایی
decolourization	رنگ زدایی
deculturation	فرهنگ زدایی
degasify	گاز زدایی
dehumidification	رطوبت زدایی
decarboxylation	کربوکسیل زدایی
desegregated	تفکیک زدایی کردن
desegregate	تفکیک زدایی کردن
de-escalating	تشنج زدایی کردن
desegregates	تفکیک زدایی کردن
desegregating	تفکیک زدایی کردن
de-escalates	تشنج زدایی کردن
de-escalated	تشنج زدایی کردن
de-escalate	تشنج زدایی کردن
bleaching	رنگ زدایی الیاف
demodulation	کشف تحمیل زدایی
defusing	تشنج زدایی کردن
defuses	تشنج زدایی کردن
defused	تشنج زدایی کردن
acid depolarization	قطبش زدایی اسیدی
bleaching powder	گرد رنگ زدایی
de escalate	تشنج زدایی کردن
debug aids	ادوات اشکال زدایی
deskew	اریب زدایی کردن
debugging a program	اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids	ادوات اشکال زدایی
debugging aids	وسائل اشکال زدایی
desulfurization unit	واحد گوگرد زدایی
hydrodesulfurizing	گوگرد زدایی با هیدروژن
defuse	تشنج زدایی کردن
debug	اشکال زدایی کردن
debugged	اشکال زدایی کردن
demagnetization factor	ضریب مغناطیس زدایی
systematic desensitization	حساسیت زدایی منظم
pyrolytic dehydrogenation	هیدروژن زدایی تفکافتی
program debugging	اشکال زدایی برنامه
debugs	اشکال زدایی کردن
dehydrocyclization	حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
transversal	اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی