English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (4 milliseconds)
English Persian
hydrogen هیدروژن
Other Matches
dehydrogenate هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
catalytic hydrogenation هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
dehydroisomerization همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
hydrogenation هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
hydrodimerization دی مرشدن با هیدروژن
hydrogenator هیدروژن ساز
hydrodimerization دوپارش با هیدروژن
secondary hydrogen هیدروژن 2 درجه
parahydrogen هیدروژن پارا
orthohydrogen هیدروژن ارتو
hydrogen sulphide سولفید هیدروژن
liquid hydrogen هیدروژن مایع
hydrogenation هیدروژن دهی
hydrotreating هیدروژن کاری
hydrogenolysis هیدروژن کافت
heydrogenize هیدروژن دادن
hydrogenate هیدروژن دادن
acid function یون هیدروژن
acid hydrogen هیدروژن اسیدی
active hydrogen هیدروژن فعال
tertiary hydrogen هیدروژن 3 درجه
hydrocracking کراکینگ با هیدروژن
dehydrogenation هیدروژن زدایی
heavy hydrogen هیدروژن سنگین
secondary hydrogen هیدروژن درجه دوم
standard hydrogen electrode الکتورد هیدروژن استاندارد
sodium hydrogen carbonate سدیم هیدروژن کربنات
labile hydrogen هیدروژن تند اثر
sulphide نمک یااسترسولفید هیدروژن
pyrolytic dehydrogenation هیدروژن زدایی تفکافتی
sulfide نمک یااسترسولفید هیدروژن
tertiary hydrogen هیدروژن نوع سوم
light hydrogen هیدروژن سبک یا معمولی
hydrodesulfurizing گوگرد زدایی با هیدروژن
hydrogen depleted structure ساختار هیدروژن زدوده
hydrogen flame detector اشکارساز شعلهای هیدروژن
hydrogen like atom اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital اوربیتال هیدروژن مانند
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
hydrogenation عمل تبدیل به هیدروژن
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
hydride ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
dehydrocyclization حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
sodium monohydrogen carbonate سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydrogenate سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
atomic hydrogen arc welding جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrochloric دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
monad ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
chlorinated hydrocarbon ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
pH علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
proton هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
protons هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
hydrogenize با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com