Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English
Persian
pyrolytic dehydrogenation
هیدروژن زدایی تفکافتی
Other Matches
dehydroisomerization
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
dehydrogenation
هیدروژن زدایی
hydrodesulfurizing
گوگرد زدایی با هیدروژن
dehydrocyclization
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
dehydrogenize
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenate
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydric
هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
error trapping
اشتباه زدایی غلط زدایی
catalytic hydrogenation
هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation
هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
hydrogen
هیدروژن
acid function
یون هیدروژن
acid hydrogen
هیدروژن اسیدی
active hydrogen
هیدروژن فعال
secondary hydrogen
هیدروژن 2 درجه
parahydrogen
هیدروژن پارا
orthohydrogen
هیدروژن ارتو
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
hydrotreating
هیدروژن کاری
hydrogenate
هیدروژن دادن
hydrogenation
هیدروژن دهی
hydrogen sulphide
سولفید هیدروژن
tertiary hydrogen
هیدروژن 3 درجه
hydrodimerization
دی مرشدن با هیدروژن
hydrocracking
کراکینگ با هیدروژن
heavy hydrogen
هیدروژن سنگین
hydrogenator
هیدروژن ساز
hydrodimerization
دوپارش با هیدروژن
hydrogenolysis
هیدروژن کافت
heydrogenize
هیدروژن دادن
sulphide
نمک یااسترسولفید هیدروژن
hydrogen like orbital
اوربیتال هیدروژن مانند
light hydrogen
هیدروژن سبک یا معمولی
hydrogenate
دارای هیدروژن کردن
labile hydrogen
هیدروژن تند اثر
hydrogenation
عمل تبدیل به هیدروژن
hydrogen like atom
اتم هیدروژن مانند
hydro carbon
ترکیب هیدروژن و کربن
hydrogen flame detector
اشکارساز شعلهای هیدروژن
tertiary hydrogen
هیدروژن نوع سوم
sulfide
نمک یااسترسولفید هیدروژن
secondary hydrogen
هیدروژن درجه دوم
sodium hydrogen carbonate
سدیم هیدروژن کربنات
hydrogen depleted structure
ساختار هیدروژن زدوده
standard hydrogen electrode
الکتورد هیدروژن استاندارد
sodium monohydrogen carbonate
سدیم مونو هیدروژن کربنات
hydride
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrogenate
سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
hydrochloric
دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
dehydration
اب زدایی
deglaciation
یخ زدایی
de icing
یخ زدایی
chlorinated hydrocarbon
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
monad
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
deionization
یون زدایی
dispergation
لخته زدایی
peptization
لخته زدایی
accretion of silt
رسوب زدایی
demystifying
راز زدایی
demystify
راز زدایی
demystifies
راز زدایی
demystified
راز زدایی
decolonization
مستعمره زدایی
unconditioning
شرطی زدایی
trubleshoot
عیب زدایی
troubleshoot
عیب زدایی
stain removed
لکه زدایی
mechanical de icing
یخ زدایی مکانیکی
deamination
امین زدایی
descaling
پوسته زدایی
unlearning
یادگیری زدایی
de escalation
تشنج زدایی
dealkylation
الکیل زدایی
debug aids
ابزاراشکال زدایی
debug
اشکال زدایی
decarbonylation
کربونیل زدایی
decarboxylation
کربوکسیل زدایی
decolorization
رنگ زدایی
undoing
عمل زدایی
deforestation
جنگل زدایی
sterilization
گند زدایی
debugging
اشکال زدایی
detente
تشنج زدایی
decentralization
مرکزیت زدایی
genocide
نژاد زدایی
blanching
رنگ زدایی
decoloration
رنگ زدایی
debugged
اشکال زدایی
debugs
اشکال زدایی
decolourization
رنگ زدایی
deculturation
فرهنگ زدایی
demodulation
تحمیل زدایی
deoxygenation
اکسیژن زدایی
depolarization
قطبش زدایی
discoloration
رنگ زدایی
desalination
نمک زدایی
desulphurizing
گوگرد زدایی
desalinization
نمک زدایی
desulfurization
گوگرد زدایی
desensitization
حساسیت زدایی
desalting
نمک زدایی
demythologization
اسطوره زدایی
desegregation
جدایی زدایی
degasify
گاز زدایی
dehumidification
رطوبت زدایی
dehydrohalogenation
هیدروهالوژن زدایی
demagnetization
مغناطیس زدایی
disinhibition
بازداری زدایی
desegregated
تفکیک زدایی کردن
de-escalating
تشنج زدایی کردن
desegregate
تفکیک زدایی کردن
debug
اشکال زدایی کردن
desegregates
تفکیک زدایی کردن
desegregating
تفکیک زدایی کردن
bleaching
رنگ زدایی الیاف
desulfurization unit
واحد گوگرد زدایی
de-escalated
تشنج زدایی کردن
de-escalate
تشنج زدایی کردن
de escalate
تشنج زدایی کردن
de-escalates
تشنج زدایی کردن
defusing
تشنج زدایی کردن
program debugging
اشکال زدایی برنامه
demodulation
کشف تحمیل زدایی
demagnetization factor
ضریب مغناطیس زدایی
bleaching powder
گرد رنگ زدایی
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids
وسائل اشکال زدایی
acid depolarization
قطبش زدایی اسیدی
systematic desensitization
حساسیت زدایی منظم
deskew
اریب زدایی کردن
defuses
تشنج زدایی کردن
defused
تشنج زدایی کردن
defuse
تشنج زدایی کردن
debugging aids
ادوات اشکال زدایی
debugged
اشکال زدایی کردن
debugs
اشکال زدایی کردن
debug aids
ادوات اشکال زدایی
pH
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
transversal
اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
proton
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogen bonding
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
protons
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydrogenize
با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com