Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 44 (4 milliseconds)
English
Persian
bauxite
هیدروکسید الومینیوم بوکسیت
Other Matches
aluminum
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
hydroxide
هیدروکسید
bauxite
هیدروکسید الومینیم اهن دار
hydride
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
alaminum
الومینیوم
aluminium
الومینیوم
aluminium foil
کاغذ الومینیوم
aluminous
مربوط به الومینیوم
aluminous
محتوی الومینیوم
aluminous
الومینیوم دار
aluminum alloy
الیاژ الومینیوم
aluminum coat
روکش الومینیوم
aluminum oxide
اکسید الومینیوم
aluminiferous
الومینیوم دار
alumina
اکسید الومینیوم
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
anodization
پوشش الومینیوم از اکسیدالومینیوم
sapphire
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
sapphires
سیلیکات الومینیوم و منیزیم
alumina
گل پاک یا اکسید الومینیوم
aluminize
روکش ساختن از الومینیوم
alum
سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
turquois
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
turquoise
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
aluminize
روکش بااب الومینیوم دادن
turquoises
فیروزه سولفات قلیایی الومینیوم
kyanite
سیلیکات الومینیوم بفرمول 5SIO2AL
aluminum coating by spraying amalgamate
روکش الومینیوم کردن امیختن
alclad
نوعی ورقه از الیاژ الومینیوم
thallium
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
euclase
بریلیوم و الومینیوم برنگ سبز روشن یا ابی
bandolite
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
alodine
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
beryl
سیلیکات بریلیوم و الومینیوم رنگ ابی متمایل به سبز
anodize
روش ساخت و عملیات مربوط به الومینیوم و الیاژهای ان توسط اکسیداسیون اندیک
alumetize
الومینیوم روی فولاد باپیستوله تزریق شده و سپس گداخته می گردد
aluminum pigmented dope
لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
harmotome
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
aluminum paste
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
icebox rivet
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
nitralloy
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
torpex
نوعی مواد منفجره که ازمخلوط تی ان تی و سیکلونیت و پودر الومینیوم تشکیل میشود و معمولا در اژدرهای دریایی و مین و بمبهای زیرابی به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com