English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
trihydroxy هیدورکسیدی دارای سه بنیان هیدروکسیل
Other Matches
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
tetrahydroxy دارای چهار هیدروکسیل درهر ملکول
pentavalent دارای پنج فرفیت یا بنیان
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
basis بنیان
radical بنیان
valence بنیان
radicals بنیان
warp and woof بنیان
structuring بنیان
structure بنیان
radicle بنیان
structures بنیان
capital structure بنیان سرمایه
structuralization بنیان گذاری
founders بنیان گذار
bulid بنیان گذاردن
foundering بنیان گذار
founder بنیان گذار
foundation بنیان بنگاه
foundered بنیان گذار
root بنیان پایه
acid radical بنیان اسید
bottoms بنیان نهادن
economic structure بنیان اقتصادی
free redical بنیان ازاد
bottom بنیان نهادن
roots بنیان پایه
market structure بنیان بازار
valence بنیان ترکیب اتمی
Cellophane لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
acid radical ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
monrovia powers اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
three legged دارای سه پا
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
odoriferous دارای بو
bilabiate دارای دو لب
three-legged دارای سه پا
fraught with دارای
iodic دارای ید
backed دارای پشت
acetylize دارای ریشهء
acetylate دارای ریشهء
azotic دارای ازت
short range دارای برد کم
accredited دارای اعتبارنامه
equivocal دارای دومعنی
sexagenary دارای سن 06 تا96
artiodactyl دارای سم شکافته
shelterer دارای حفاظ
swell butted دارای ته گنده
artiodactylous دارای سم شکافته
syntonic دارای بسامدمشابه
aulait دارای شیر
preferable دارای رجحان
alcoholic دارای الکل
terahenous دارای 4 مادگی
short-range دارای برد کم
accentual دارای تاکید
hectic دارای تب لازم
basined دارای ابگیر
wordy دارای اطناب
geniculate دارای زانویی
privileged دارای امتیاز
testate دارای وصیت
knobby دارای برامدگی
prurient دارای فکرشهوانی
rugose دارای رکه
sabulous دارای شن ریزه
ternal دارای سه تغییر
musicals دارای اهنگ
rifled دارای خان
starchy دارای نشاسته
self abnegating دارای کف نفس
musical دارای اهنگ
dyslogistic دارای خاطرات بد
handy <adj.> دارای مزیت
foliolate دارای برگچه
entitative دارای وجودخارجی
low spirited دارای روحیه بد
low-spirited دارای روحیه بد
febile دارای حالت تب
feldspathic دارای فلدسپار
deficient دارای کمبود
antithetical دارای ضد ونقیض
redundant دارای اطناب
splashy دارای ترشح
staminate دارای جرثومه نر
aluminous دارای زاج
stannic دارای قلع
strontic دارای استرونیوم
straight line دارای خط مستقیم
squib دارای صدای فش فش
squibs دارای صدای فش فش
far reaching دارای اثرزیاد
sulfureous دارای گوگرد
amphibolic دارای دو معنی
stannous دارای قلع
spirituous دارای الکل
adamantean دارای تلئلو
flabby دارای عضلات شل
fibrinous دارای مودلیفی
monogamous دارای یک همسر
social minded دارای افکاراجتماعی
arbitrative دارای اختیارحکمیت
alcoholics دارای الکل
silicifoeous دارای در کوهی
floaty دارای اب نشین کم
rectilinear دارای مسیرمستقیم
monogamous دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous دارای دو زن یا دو شوهر
spiriferous دارای عضومارپیچی
sonant دارای اهنگ
melodious دارای ملودی
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
antithetic دارای ضد ونقیض
legitimating دارای حق مشروع
shoaly دارای جاهای کم اب
reversioner دارای حق رجوع
insectile دارای حشره
multilineal دارای چندین خط
isogenous دارای یک منبع
energetic دارای انرژی
multiflorous دارای بیش از سه گل
multifid دارای چندشکاف
stilted دارای چوب پا
muciferous دارای مخاط
keyed دارای جاانگشتی
synonymous دارای ترادف
synonymous دارای تشابه
keeled دارای تبر ته
myrrhic دارای بوی مر
myrrhy دارای بوی مر
hook nosed دارای بینی کج
instinct with force دارای زور
deadbeat دارای سکون
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
intercommunicate دارای مراوده
invested with power دارای اختیار
nucleate دارای هسته
iodous دارای یود
overlapping دارای اشتراک
nitrous دارای شوره
hook-nosed دارای بینی کج
electives دارای حق انتخاب
elective دارای حق انتخاب
formal دارای فکر
mammilate دارای پستان
magneto دارای مغناطیس
splash دارای ترشح
splashes دارای ترشح
lean to دارای چارطاقی
splashing دارای ترشح
ledgy دارای طاقچه
longheaded دارای سردراز
lippy پر رو دارای لب اویزان
lobate دارای نرمه
salaried دارای حقوق
prerogatives دارای حق ویژه
prerogative دارای حق ویژه
monometallic دارای یک فلز
keratinous دارای موادشاخی
monoclinal دارای یک شیب
monatomic دارای یک جوهرفرد
monandrous دارای یک شوهر
kibed دارای شکاف
miasmatic دارای دمه بد بو
miasmal دارای دمه بد بو
knarred دارای برامدگی
melodic دارای ملودی
knock kneed دارای زانوی کج
lobated دارای نرمه
innervate دارای پی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com