English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (6 milliseconds)
English Persian
no one man can do it هیچکس به تنهایی نمیتوانداین کار را بکند
Other Matches
no one man هیچکس به تنهایی
never so هیچکس
no person هیچکس
no-one هیچکس
no one هیچکس
never a one هیچکس
never a man هیچکس
neer a man هیچکس
none but low people go there هیچکس
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
Let the secretary get on with it . بگذارید منشی کارش را بکند
instead of working بجای اینکه او کار بکند
Don't let it get to you. نگذار این تو را عصبانی بکند.
let him do his worst هرچه ازدستش برمیاید بکند
none other than هیچکس دیگر جز
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
soleness تنهایی
by oneself به تنهایی
siolus به تنهایی
pudicity تنهایی
stand alone به تنهایی
single haneded تنهایی
lonesomeness تنهایی
loneliness تنهایی
solitude تنهایی
privacy تنهایی
singly به تنهایی
vicarious work کاری که کسی به جای دیگری بکند
Nobody has come yet . هیچکس هنوز نیامده
no one raised his voice صدای هیچکس درنیامد
no person other than yourself به غیر از شما هیچکس
no one is here هیچکس اینجا نیست
recitative به تنهایی نواختن
monophobia تنهایی هراسی
loner دوستندار تنهایی
autophobia تنهایی هراسی
loners دوستندار تنهایی
eremophobia تنهایی هراسی
it is a thankless task هیچکس نخواهدگفت مرحمت سرکارزیاد
nix هیچکس رای مخالف دادن
No-one is above the law. هیچکس برتر از قانون نیست.
hugger mugger تنهایی مطلب محرمانه
without lifting a finger بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
microscopist کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
But no one was ever talking about that! اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
to be second to no one <idiom> هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
to be second to none <idiom> هیچکس حریف او نمی شود [اصطلاح]
Nobody was late except me . هیچکس غیر از من دیر نکرده بود
stand-alone <adj.> خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
on your own خودم تنهایی [کاری را کردن]
No one needed to know save herself / outside herself [American E] . به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
One cannot put back the clock. <proverb> هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
to i. upon any one's privacy مخل تنهایی و اسایش کسی شدن
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
nobody can take work [abuse] indefinitely. هیچ کس نمی تواند کار [سو استفاده] را به طور نامحدود تحمل بکند.
margin land حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
After dinner he likes to retire to his study. پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
You cannot make a silk purse out of a sows ear . <proverb> هیچکس نمى تواند از گوش ماده خو,ابریشم خالص بگیرد .
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
I didn't tell anyone beforehand, as I didn't want to jinx it [anything] . من قبل از آن به هیچکس نگفتم چونکه نخواستم [هیچ چیزی] جادو بشود.
He scorns and sneers at everyone. He is contemptuous of everyone. هیچکس راداخل آدم نمی داند (حساب نمی کند )
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
chapter بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapters بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
to never let yourself get to thinking like them <idiom> نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
contructive larcency مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
presumption hominis قرینه ضعیفه که به فرض وجود ان طرف مجبور به ابراز ادله معارض نیست چون این قرینه به تنهایی ولو با نبودن دلیل معارض قدرت اثباتی ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com