English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
frame هیکل حالت موقتی
Other Matches
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
physiques هیکل
body build هیکل
figuring هیکل
figures هیکل
figure هیکل
contour هیکل
elephantine بد هیکل
portliness هیکل
fane هیکل
person هیکل
persons هیکل
physique هیکل
portly هیکل وار
huskiest نیرومندودرشت هیکل
huskies نیرومندودرشت هیکل
husky نیرومندودرشت هیکل
huskier نیرومندودرشت هیکل
buxom خوش هیکل
sturdier قوی هیکل
statue هیکل پیکر
sturdy قوی هیکل
statues هیکل پیکر
robustly قوی هیکل
robust قوی هیکل
sturdiest قوی هیکل
robust ستبر هیکل دار
upstanding سر راست خوش هیکل
macrosplanchnic build هیکل درشت تنه
giant غول قوی هیکل
robustly ستبر هیکل دار
giants غول قوی هیکل
giantess زن پهلوان یاقوی هیکل
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
statuary مجسمه ساز هیکل تراشی
gila monster سوسمار قوی هیکل و بزرگ
statuesque خوش هیکل مجسمه وار
habitus وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
unwielly سنگین گنده بد هیکل دیرجنب
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
treadway پل موقتی
provisional <adj.> موقتی
intrim موقتی
jackleg موقتی
temporary <adj.> موقتی
provisionary موقتی
adinterim موقتی
makeshift <adj.> موقتی
extemporaneous موقتی
pro forma موقتی
tentative <adj.> موقتی
flying bridge پل موقتی
make-shift <adj.> موقتی
interim موقتی
provisory <adj.> موقتی
bivouacs اردوی موقتی
temporariness موقتی بودن
scrip رسید موقتی
scratch file فایل موقتی
non resident مقیم موقتی
funk hole پناهگاه موقتی
floating bridge پل متحرک موقتی
make shift construction طرح موقتی
temporary error خطای موقتی
provisionality جنبه موقتی
bivouacking اردوی موقتی
palliatives مسکن موقتی
adjournment تعطیل موقتی
bivouacs اردوگاه موقتی
adjournments تعطیل موقتی
sojoiurn اقامت موقتی
sojourner ساکن موقتی
non-resident مقیم موقتی
barricaded سنگربندی موقتی
bivouacking اردوگاه موقتی
coalitions اتحاد موقتی
coalition اتحاد موقتی
dugout پناهگاه موقتی
temporary structures ساختمانهای موقتی
non-residents مقیم موقتی
temporary storage انباره موقتی
palliative مسکن موقتی
make do چاره موقتی
bivouacked اردوگاه موقتی
bastes کوک موقتی
basted کوک موقتی
baste کوک موقتی
gleamed تظاهر موقتی
gleaming تظاهر موقتی
corners انحصار موقتی
house of d. زندان موقتی
cornering انحصار موقتی
bivouacked اردوی موقتی
corner انحصار موقتی
gleams تظاهر موقتی
bivouac اردوگاه موقتی
bivouac اردوی موقتی
temporal موقتی زودگذرفانی
gleam تظاهر موقتی
barricading سنگربندی موقتی
barricades سنگربندی موقتی
provisionality موقتی بودن
temporary gauge اشل موقتی
barricade سنگربندی موقتی
sojourns اقامت موقتی
sojourn اقامت موقتی
phantom tumour باد موقتی
phantom tumour برامدگی موقتی
faddle سرگرمی موقتی
dugouts پناهگاه موقتی
temporary income درامد موقتی
casual uplift بالا بردن موقتی
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
jury sturt پایه اضافی یا موقتی
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
casual uplift بالا رفتن موقتی
temporary data set مجموعه داده موقتی
interregna دوره حکومت موقتی
booth پاسگاه یادکه موقتی
booths پاسگاه یادکه موقتی
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
dump انبار موقتی اشغالدان
brainstorms اشفتگی فکری موقتی
interregnums دوره حکومت موقتی
stop gap وسیله یا چاره موقتی
brainstorm اشفتگی فکری موقتی
gasoline dump مخزن موقتی بنزین
interim certificates سند قرضه موقتی
recess تعطیل موقتی تنفس
recesses تعطیل موقتی تنفس
interrex رئیس حکومت موقتی
interregnum دوره حکومت موقتی
interlocutory موقتی غیر قطعی
interim dividend سود موقتی سهام
interim dividend سود سهام موقتی
hoarding جمع اوری دیوار موقتی
put someone up به کسی بطور موقتی جا دادن
hoardings جمع اوری دیوار موقتی
makeshift چاره موقتی ادم رذل
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
epaulement استحکام موقتی جناحی مترس
radar silence خاموش کردن موقتی رادارها
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
blackout فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
corners انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
assembly of notables مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
corner انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
barracking منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
surging تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
strip نوار مین گذاری باند فرود موقتی
to have a blackout فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
barracked منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barrack منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
jumper سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
glitch خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
glitches خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
breastwork استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
tack weld وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
full power اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
indeterminate change of station انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com