Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (7 milliseconds)
English
Persian
polytechnic
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnics
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnical
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
Other Matches
performing
وابسته به هنرهای نمایشی
craft reimbursable supply
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
polytechnics
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnical
وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnic
وابسته به علوم عملی مختلف
target discrimination
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
blocage
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fdm
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
heterogeneous network
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fine arts
هنرهای زیبا
beaux arts
هنرهای زیبا
visual arts
هنرهای بصری
Ecole des Beaux-Arts
هنرهای مستظرفه
imitative arts
هنرهای تقلیدی
beaux arts
هنرهای مستظرفه
visual arts
هنرهای دیدنی
performing arts
هنرهای نمایشی
minor arts
هنرهای فرعی
graphic arts
هنرهای زیبا
conservatoire
اموزشگاه هنرهای زیبا
conservatory
هنرستان هنرهای زیبا
conservatories
هنرستان هنرهای زیبا
greenhouse
هنرستان هنرهای زیبا
arts and crafts
هنرهای تجسمی و دستی
paint program
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
the nine
نه تن الهه شعر و هنرهای زیبا
manual training
دوره اموزش هنرهای دستی
craftshop
کارگاه هنرهای دستی تفریحی
function
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
aestheticism
زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
estate in common
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
busses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous
مختلف الجنس و مختلف النوع
profile
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
macdraw
معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
highways
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design
طرح شکارگاهی
[این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
disparate
مختلف
various
مختلف
sundry
مختلف
miscellaneous
مختلف
dissimilar
مختلف
discrepant
مختلف
variegated
مختلف
diverse
مختلف
divergent
مختلف
off
مختلف
varying
مختلف
miscellaneous works
کارهای مختلف
half breed
از نژاد مختلف
half caste
ازنژاد مختلف
heterochromatic
مختلف اللون
several
جدا مختلف
diverse
مختلف مخالف
variant
گوناگون مختلف
variously
بطور مختلف
polyphyletic
مختلف الاجداد
polyphyletic
از نژادهای مختلف
variate
مختلف کردن
two discrepant stories
دو حکایت مختلف
asynchronous
مختلف الزمان
diversely
به اشکال مختلف
holdall
جعبه اسبابهای مختلف
multifarious
دارای انواع مختلف
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
holdalls
جعبه اسبابهای مختلف
stages
مراحل مختلف یک موشک
eccentrics
مختلف المرکز بودن
various books
کتابهای گوناگون یا مختلف
eccentric
مختلف المرکز بودن
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
variform
گوناگون مختلف الشکل
The various strata of society.
طبقات مختلف اجتماع
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
run around
<idiom>
گردش درمناطق مختلف
varisized
دارای اندازههای مختلف
stage
مراحل مختلف یک موشک
international
مربوط به کشورهای مختلف
plugs
ورودی که به وسایل مختلف
heterochromatic
دارای رنگهای مختلف
disjunctive
دارای دو شق مختلف فصلی
diversiform
دارای اشکال مختلف
processes
مراحل مختلف چیزی
process
مراحل مختلف چیزی
rank and file
شئون مختلف نظامی
syntax
هم اهنگی قسمتهای مختلف
miscellanist
نویسنده مطالب مختلف
plugging
ورودی که به وسایل مختلف
plug
ورودی که به وسایل مختلف
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock markets
بورس کالاهای مختلف
interracial
بین نژادهای مختلف
interrace
بین نژادهای مختلف
intercollegiate
بین کالجهای مختلف
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
interstate
بین ایالتها وکشورهای مختلف
polygenesis
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
outcross
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
byte
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
scatter around
<idiom>
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
FTAM
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
middling
اجناس مختلف از درجه متوسط
bytes
کامپیوتر با طول کلمه مختلف
interbreed
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
homonymous
دارای دویاچند معنی مختلف
multi rate meter
کنتور با چند نرخ مختلف
cat's cradle
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
general purpose machine
دستگاه برای اهداف مختلف
walleyed
انواع مختلف اردک ماهی
walleye
انواع مختلف اردک ماهی
gather
دریافت داده از منابع مختلف
gathered
دریافت داده از منابع مختلف
fun house
محل سرگرمی وتفریحات مختلف
blocky
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
allomorph
تصاریف مختلف کلمه یا فعل
stochastic
دارای تغییردر مواقع مختلف
caste
طبقات مختلف مردم هند
castes
طبقات مختلف مردم هند
interstates
بین ایالتها وکشورهای مختلف
adapter
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
interdisciplinary
مربوط به رشتههای مختلف علمی
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
bipolar
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
syncretic
تلفیق کننده عقاید مختلف
variance
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
pages
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
masking
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
paged
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
page
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
topology
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
multiplex
داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
integration
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com