Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
demotic
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
Other Matches
letterpress
وابسته بحروف چاپی
uncial
وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
neoanthropic
وابسته به انسان جدید
zelanian
Zeland New وابسته به زلاند جدید
neoplatonic
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
neolithic
وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
uncial letters
حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
rehyphenation
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
imagism
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
installs
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
novels
جدید
novel
جدید
unprecedentedly
جدید
up-to-date
جدید
new-
جدید
maiden
جدید
maidens
جدید
new
جدید
unprecedented
جدید
newer
جدید
recent
جدید
newest
جدید
modern
جدید
up to date
جدید
modern sector
بخش جدید
reprinting
چاپ جدید
reprints
چاپ جدید
It's not new.
جدید نیست.
postulant
جدید الورود
postulancy
جدید الورودی
neoteric
جدید تازه
New Year
سال جدید
freshman
جدید الورود
modern system
نظام جدید
reprinted
چاپ جدید
fresh target
هدف جدید
new deal
سیاست جدید
newfound
جدید الاکتشاف
modern
جدید مدرن
neogenesis
تولید جدید
proselyte
جدید الایمان
neologism
واژه جدید
new deal
قرار جدید
recent development
بسط جدید
reprint
چاپ جدید
neologisms
واژه جدید
the new testament
عهد جدید
innovations
حرکت جدید
innovation
حرکت جدید
probes
اکتشاف جدید
neophyte
جدید الایمان
neophytes
جدید الایمان
freshmen
جدید الورود
probe
اکتشاف جدید
reorganization
صورت جدید
modern physics
فیزیک جدید
revision
چاپ جدید
probed
اکتشاف جدید
revisions
چاپ جدید
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
rehouses
بخانه جدید رفتن
reseats
صندلی جدید دادن
resurface
لایهی جدید افزودن
on the bandwagon
<idiom>
مشهوریت گروه جدید
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
neoplatonism
مکتب افلاطونیون جدید
reseating
صندلی جدید دادن
acclimated
به اب و هوای جدید خو گرفتن
restoring
برگرداندن به وضعیت جدید
imagism
مکتب شعر جدید
draft
بازیگر جدید تیم
reseat
صندلی جدید دادن
drafted
بازیگر جدید تیم
drafts
بازیگر جدید تیم
one nails drives another
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
ultramodern
خیلی جدید متجدد
acclimating
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates
به اب و هوای جدید خو گرفتن
reseated
صندلی جدید دادن
resurfaced
لایهی جدید افزودن
rehouse
بخانه جدید رفتن
restored
برگرداندن به وضعیت جدید
restore
برگرداندن به وضعیت جدید
rehousing
بخانه جدید رفتن
currency
جدید بودن نقشه
involucrum
تشکیل استخوان جدید
forwarding address
آدرس پستی جدید
rehoused
بخانه جدید رفتن
kakapo
طوطی زلاند جدید
restores
برگرداندن به وضعیت جدید
currencies
جدید بودن نقشه
neoanthropic
شبیه انسان جدید
used
آنچه جدید نیست
resurfaces
لایهی جدید افزودن
neo
پیشوند بمعنی جدید
neo-
پیشوند بمعنی جدید
bring some new facts to light
<idiom>
کشف حقایق جدید
associating
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
cenogenesis
ایجاد میشود نسل جدید
infanticide
قاتل بچه جدید الولاده
The new bI'll was ratified. Unanimously.
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
get in the swing of things
<idiom>
به شرایط جدید عادت کردن
acclimation
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
precursors
ماده متشکله جسم جدید
released
قراردادن محصول جدید دربازار
epochs
اغاز فصل جدید عصر
installation
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
rename
دادن نام جدید به فایل
natality
تعداد زایش وموالید جدید
kiwi
نوعی مرغ زلاند جدید
kiwis
نوعی مرغ زلاند جدید
analysis
یات هزینههای محصول جدید
epoch
اغاز فصل جدید عصر
granfather file
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
renaming
دادن نام جدید به فایل
renames
دادن نام جدید به فایل
renamed
دادن نام جدید به فایل
New Testament
کتب عهد جدید مسیحیان
release
قراردادن محصول جدید دربازار
releases
قراردادن محصول جدید دربازار
newfound
جدید الاختراع تازه پیداشده
maori
قبایل مائوری زلاند جدید
precursor
ماده متشکله جسم جدید
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
The new road is 40 miles long .
جاده جدید 40 میل طول دارد
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
acclimating
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
acclimates
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
launches
قرار دادن محصول جدید در بازار
developments
برنامه ریزی تولید محصول جدید
receptee
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
upgrading
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
prescientific
مربوط بدوره قبل از علوم جدید
acclimated
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
development
برنامه ریزی تولید محصول جدید
updated
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
New World
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
update
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
updates
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
launch
قرار دادن محصول جدید در بازار
launching
قرار دادن محصول جدید در بازار
launched
قرار دادن محصول جدید در بازار
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
forces
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
developments
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
abstract representation
[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
force
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com