English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
Other Matches
dynamically وابسته به نیروی محرکه جنباننده
hydraulic وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
dynamic وابسته به نیروی محرکه جنباننده
gestic وابسته بحرکت بدنی
lunitidal وابسته بحرکت جزر ومد دراثر ماه
tractive وابسته به نیروی کشش
naval attache وابسته نیروی دریایی
naval وابسته به نیروی دریایی
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
electromagnetic وابسته به نیروی مغناطیسی برق
hydro kinetic وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hydroelectric وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
geostrophic وابسته به نیروی انحناء وپیچیدگی یا انقباضی که دراثرگردش زمین ایجادمیشود
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
driving force نیروی محرکه
hydro نیروی محرکه اب
firepower نیروی محرکه
propellant نیروی محرکه
propellants نیروی محرکه
propellent نیروی محرکه
propulsion نیروی محرکه
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
impulse charge نیروی محرکه اولیه
back voltage نیروی ضد محرکه الکتریکی
magnetomotive force نیروی محرکه مغناطیسی
magneto e.m.f. نیروی محرکه مغناطیسی
induced e.m.f. نیروی محرکه القائی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی
volts واحد نیروی محرکه برقی
locomotives حرکت دهنده نیروی محرکه
dynamoelectric دارای نیروی محرکه برقی
volt واحد نیروی محرکه برقی
locomotive حرکت دهنده نیروی محرکه
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
volts واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
attributable وابسته به
appurtenant وابسته
thereof=of that وابسته به ان
diphtheric وابسته به
tuitionary وابسته به
contingents وابسته
contingent وابسته
subordinate وابسته
subordinated وابسته
subordinates وابسته
correspondents وابسته
subordinating وابسته
of kin وابسته
aquatic وابسته به اب
sexual organs وابسته به
affiliating وابسته
attendant وابسته
attendants وابسته
affiliates وابسته
affiliated وابسته
affiliate وابسته
related وابسته
pertinent وابسته
pyrexic وابسته به تب
pertianing وابسته
riverrine وابسته به
hanger on وابسته
thereof وابسته به ان
federates وابسته
pyrexial وابسته به تب
pyretic وابسته به تب
adjectives وابسته
federate وابسته
federated وابسته
syncop وابسته به غش
dependant وابسته
dependants وابسته
febile وابسته به تب
federating وابسته
elfin وابسته به جن
pertaining وابسته
elysian وابسته به
plantar وابسته به کف پا
adjective وابسته
attache وابسته
interdependent وابسته
correspondent وابسته
congenerous وابسته
attached وابسته
wedded وابسته
messianic وابسته به
commissarial وابسته به
germane وابسته
monitorial وابسته به
relative وابسته
belonging وابسته ها
relevant وابسته
israelitish وابسته به
dependent وابسته
akin وابسته
comprador وابسته
carpal وابسته به مچ
cephalic وابسته به سر
cantabrigian وابسته به
levitical وابسته به
secular وابسته بدنیا
penological وابسته به کیفرشناسی
perlitic وابسته به مروارید
perigean وابسته به حضیضی
perigeal وابسته به حضیضی
periclean وابسته به پریکلس
machine dependent وابسته ماشین
humans وابسته بانسان
macaronic وابسته به ماکارونی
Koranic وابسته بقران
pharmacologic وابسته بداروشناسی
pharisaic وابسته به فریسی
hematic وابسته به خون
minim وابسته به حداقل
minims وابسته به حداقل
contextual وابسته بقراین
petrologic وابسته به سنگ
petiolar وابسته به برگدم
sermons وابسته بموعظه
peruvian وابسته به پرو
sermon وابسته بموعظه
planetary وابسته به سیاره
lukan وابسته به لوقا
lucan وابسته به لوقا
social وابسته بجامعه
passerine وابسته به گنجشک
paschal وابسته به عیررستاخیزمسیح
horatian وابسته به هوراس
affiliated company شرکت وابسته
aesculapian وابسته به دارگونه طب
horticultural وابسته به گل برزی
aerological وابسته بهواشناسی
human وابسته بانسان
humnanist وابسته به بشردوستی
palating وابسته بسق
palatal وابسته سق دهانی
palatal وابسته به کام
architectural وابسته به معماری
homeric وابسته به هومر
symbiotic وابسته به همزیگری
subversion وابسته به خرابکاری
structurally وابسته به ساختمان
structural وابسته به بنا
structural وابسته به ساختمان
machine dependent وابسته به ماشین
angelic وابسته به فرشته
angelical وابسته به فرشته
pediculate وابسته به خفاش
hippocratic وابسته به طب بقراط
comic وابسته به کمدی
comics وابسته به کمدی
patrimonial وابسته میراث
air attache وابسته هوایی
mimetic وابسته به تقلید
veterinary وابسته بدامپزشکی
piscatorial وابسته به صیدماهی
depended وابسته بودن
depends وابسته بودن
potamic وابسته به رودها
aortic وابسته بشاهرگ
aortal وابسته بشاهرگ
antichristian وابسته به دجال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com